ماجرای زمین خوردن سفیر هند و کمک راننده تاکسی

ظاهرا سفیر هند در تهران عادت دارد هر روز حدود ساعت پنج صبح در خیابان‌های اطراف منزل خود در منطقه خوش آب و هوای زعفرانیه در شمال تهران پیاده روی کند و طبق معمول هفته قبل که برف آمده بود بیدار شده و در خیابان‌ها به پیاده روی پرداخته، اما به دلیل برف لیز خورده و پایش شکسته و آسیب به حدی بوده که وی نمی‌توانسته از جای خود بلند شود.

وی همچنین ظاهرا فقط لباس ورزشی را به تن کرده بوده و تلفن همراه و یا کارت شناسایی ویا کیف پول همراه خود نداشته وبه دلیل بارش برف هیچ کس در آن ساعت در خیابان نبود.

در همین حین یک راننده تاکسی که صبح زود برای کسب روزی در حال گشت در منطقه بوده وی را پیدا می‌کند و سریعا به بیمارستان می‌رساند.

با توجه به اینکه آقای سفیر هیچ پول و مدارکی به همراه خود نداشته راننده تاکسی هزینه‌های پذیرش بیمارستان را از جیب پرداخت می‌کند و تا زمانی که کارمندان سفارت خبردار می‌شوند وخود را به بیمارستان می‌رسانند چند ساعت همراه سفیر در بیمارستان می‌ماند.

علیرغم اینکه سفیر و کارمندان سفارت اصرار می‌کنند حداقل هزینه‌های راننده تاکسی را پرداخت کنند وی از دریافت هزینه خودداری کرده و به آن‌ها می‌گوید: “سفیر مهمان ما ایرانی‌ها است و ایرانی‌ها اینقدر بی معرفت نیستند که مهمان خود را در خیابان رها کنند، شما فقط صلوات بفرستید برای من کافی است”.

راننده ضمن خودداری از دریافت هرگونه هزینه‌ای پس از اطمینان از اینکه وضعیت سفیر خوب است وکارمندان سفارت حضور دارند برای رسیدگی به وی، بیمارستان را ترک می‌کند.

چند نکته در این ماجرا است که نمی‌شود از آن گذشت

بعید است در هیچ جای جهان شما بتوانید این رفتار با معرفت را مشاهده کنید.

در کمتر جای جهان اینقدر امنیت برای یک سفیر برقرار است که با خیال راحت بدون محافظ، در ساعت پنج صبح در خیابان‌های شهر به پیاده روی بپردازد.

در هیچ جای جهان شما افرادی را پیدا نمی‌کنید که حاضر باشند از روزی خود بزنند و به کمک دیگران بشتابند.

کسی به راننده‌های تاکسی ایرانی نیاموخته بود که دیپلماسی به اصطلاح فرهنگی و یا اجتماعی داشته باشند بلکه فرهنگ و تمدن مردم ایران مبنی بر این است که ایرانی‌ها به افراد ضعیف و درمانده کمک می‌کنند.

راننده تاکسی به هیچ وجه اطلاع نداشت که فرد آسیب دیده سفیر یک کشور خارجی بوده، چون بر پیشانی اش ننوشته بود “سفیر”، و فقط از روی احساس نوع دوستی دست به هچین اقدامی زده است.

جدا از همه بحث‌های سیاسی باید گفت: در کشور‌هایی که امروزه پرچم دفاع از حقوق بشر و یا حقوق انسان را بلند کرده اند ومردم ایران را تروریست می‌نامند و نان ایرانی‌ها را تحریم می‌کنند چقدر ممکن است چنین اتفاقی پیش آید؟

ایرانی‌ها اینقدر معرفت دارند که از روزی خود بزنند و به کمک غریبه بشتابند آیا شهروندان دیگر کشور‌ها هم چنین وجودی از خود دارند.

منبع: http://akharinkhabar.com/Pages/News.aspx?id=4071902

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *