شیخ عباس قمی(ره) دست چه کسی را بوسید؟

حکایت؛ یکی از سادات اهل فضل نقل می کند: در ایامی که مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامرا نشسته بودم و آن را در دست داشتم و مشغول زیارت خواندن بودم.
دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچکی نشسته و مشغول ذکر است، شیخ از من پرسید: این کتاب که می خوانی چیست؟ گفتم: کتاب مفاتیح الجنان از محدث قمی، آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن کتاب……

شیخ گفت: این قدر هم که تو می گویی تعریف ندارد، بیش از حد تعریف مـــی کنــــی.
من عصبانی شدم و با ناراحتی گفتم: آقا! بلند شو و از این جا برو، شما متوجه خوبی و ارزش این کتاب گرانبها نیستی، شیخ که از رفتار من ناراحت شده بود با نرمی با من سخن گفت و هیچ توهینی نکرد.

کسی که کنارم نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش آقا، ایشان خود محدث قمی هستند.
من که متعجب و شرمنده شده بودم، بر خاستم و با آن عالم بزرگوار روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم؛ ولی آن مرحوم ادب کرد و نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: شما سید هستید.

ای زبان! هم گنجِ بی پایان تویی ای زبان! هم رنجِ بی درمان تویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *