یادگار اجدادی

حکیمی؛ از شخصی پرسید؛ روزها و شب هایت چگونه می گذرد؟

شخص با ناراحتی جواب داد، چه بگویم امروز از شدت فقر و گرسنگی، مجبور شدم کوزهٔ سفالی که یادگار سیصد سالهٔ اجدادم بود را بفروشم و برای خود نانی تهیه کنم.

حکیم گفت؛ خداوند متعال روزی تو را ،«سیصد سال پیش» کنار گذاشته، و تو اینگونه ناشکری و ناسپاسی می کنی.؟!!!