یک خاطره از خلبان جنگنده اف۵ امیر سرتیپ دکتر احمد مهرنیا

زندگی نامه این خلبان قهرمان در ادامه بخوانبد.

احمد مهرنیا دوم مهر ۱۳۳۴ در محلهٔ مصوری شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدرش اهل روستای زیدشت طالقان و از کارکنان شهربانی آن زمان بود. احمد یک ساله بود که خانواده به تهران برگشتند. او تحصیلات ابتدایی را در مدارس نظام‌مافی مهرآباد جنوبی و دبستان استاد بهمنیار واقع در محلهٔ شادآباد تهران به اتمام رساند و موفق شد در همین محل دورهٔ سیکل را نیز خاتمه دهد. کلاس دهم و یازدهم را در دبیرستان نظام‌مافی مهرآباد و دوازدهم را در دبیرستان ملی فیروز، نزدیک تقاطع خیابان‌های آزادی- نواب طی کرد.

با اخذ دیپلم، به دنبال دستیابی به شغل مورد علاقه‌اش یعنی پزشکی مطالعه را سخت‌تر کرد. اما در اولین سال کنکور موفق نشد. در حالی‌که سال بعد علاوه بر مطالعه شخصی به کلاس کنکور هم می‌رفت و تقریباً از موفقیت خود اطمینان پیدا کرده بود، دست سرنوشت او را به مرکز استخدام نیروی هوایی کشاند و ۱۴ مهرماه ۱۳۵۳ لباس دانشجوی خلبانی نظامی را بر تن کرد. ظرف مدت پانزده ماه دروس علمی، زبان انگلیسی، آکادمی پرواز و اولین تمرینات پرواز با هواپیمای بونانزا را به استادی؛ خلبان ربیعی در ایران به پایان رساند و برای ادامهٔ دوره عازم ایالت تگزاس آمریکا شد. در مدتی نصف برنامه، دیپلم زبان تخصصی را از پایگاه لکلند گرفت. سپس پرواز با هواپیمای سبک ملخ دار CessnaT-41 Mescalero از فرودگاه هوندو، جت مادون صوتسسنا تی-۳۷ تویت را در پایگاه شپارد و جت مافوق صوت نورثروپ تی-۳۸ تالون را در پایگاه لافلین، با نمرات عالی خاتمه داد و دی ماه ۱۳۵۶ با دریافت نشان خلبانی و درجهٔ ستوان دومی به کشور برگشت.

خدمت در نیروی هوایی ارتش

مهرنیا پس از حضور در یک مأموریت، به‌عنوان افسر رابط نظامی در یگانی از نیروی زمینی و اجرای یک رزمایش بزرگ در غرب کشور، دورهٔ آموزش رزمی هواپیمای شکاری اف-۵ ئی را در پایگاه هوایی دزفول آغاز و اواسط تابستان ۱۳۵۷ فارغ‌التحصیل شد. او بلافاصله پس از این دوره به پایگاه هوایی تبریز انتقال یافت و به‌عنوان خلبان شکاری تاکتیکی در گردان ۲۳ شکاری، به فرماندهی سرگرد ابراهیم رسول‌زاده مشغول خدمت شد. شروع پروازهای رزمی او با اوج گرفتن جریانات انقلاب ایران همزمان شد.

خیلی زود با آغاز تجاوزات زمینی و هوایی عراق، وی بهمراه خلبانان هم قطارش به مقابله با این تجاوزات پرداختند. سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ نقطهٔ عطف تجاوز عراق به سرزمین کهن ایران بود که با حملهٔ هوایی گسترده به پانزده نقطه از کشور، از جمله بیشتر پایگاه‌های هوایی ارتش ایران، جنگی هشت ساله و نابرابر را بر ملت ایران تحمیل کرد. مهرنیا در ایام دفاع مقدس در قالب یکی از رزمندگان، ۱۷۴ مأموریت گشت رزمی و پرواز پوشش هوایی، ۷۲ سورتی پرواز آلرت (اسکرامبل) و تعدادی اسکورت هوایی را در پایگاه‌های تبریز، اصفهان، دزفول، امیدیه و بوشهر انجام داده و در ۴۴ عملیات بمباران برون‌مرزی و پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای سطحی شرکت داشته است. او در خلال سال‌های جنگ معلم خلبان هواپیمای اف-۵ شد و علاوه بر انجام پروازهای آموزشی، آزمایشی و دیگر مأموریت‌های عملیاتی گردان پرواز، همواره کارهای داوطلبانه دیگری را نیز برعهده می‌گرفت، که از جمله آنها می‌توان به ریاست تأسیسات و مهندسی و سرپرستی معاونت لجستیک این پایگاه اشاره کرد.

اواخر سال ۱۳۶۸ برای عهده دار شدن مسئولیت وابستهٔ نظامی به ادارهٔ دوم ستاد مشترک (سماجا) منتقل و بعد از طی دوره‌های مربوطه، اوایل تابستان ۱۳۷۰ عازم توکیو شد. اما تحولات اقتصادی منفی در ایران و کاهش شدید قیمت دلار در مقابل ین ژاپن، عرصه را بر او تنگ کرد و اجباراً اواسط اسفند همین سال به کشور برگشت. کمتر از یک سال بعد به معاونت عملیات ستاد نیروی هوایی منتقل و وظایف محوله در مدیریت آموزش این معاونت را بر عهده گرفت. او در سال تحصیلی ۱۳۷۲ در رشته مدیریت دفاعی دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) ارتش قبول و طی دو سال موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد «مدیریت امور دفاعی» از این دانشکده شد. با دریافت این مدرک او بار دیگر مشاغل مختلفی را در مدیریت آموزش معاونت عملیات نهاجا و اداره بازرسی و ایمنی ستاد نهاجا (جانشین مدیر بازرسی) عهده‌دار شد. بهمن سال ۱۳۷۹ در کنکور رشتهٔ «مدیریت استراتژیک» دانشگاه عالی دفاع ملی (داعا) قبول و طی دو سال، تحصیل نظری در مقطع دکتری را به اتمام رساند. وی با توجه به اشتغال در شغل‌های حساس، آبان ۱۳۸۵ از رسالهٔ خود با درجه «خیلی خوب» دفاع کرد. از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ دو سال مدیر اطلاعات معاونت اطلاعات نهاجا (ستاد) و دو سال جانشین فرماندهی پایگاه هوایی دزفول بود. در این پایگاه به درجهٔ سرتیپ دومی مفتخر شد و پس از ۳۱ سال خدمت به افتخار بازنشستگی نایل آمد.

فعالیت‌های فرهنگی

سال بعد از بازنشستگی در کسوت استادی، شروع به آموزش دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی عالی و کارشناسی ارشد در دانشگاه‌های؛ هوایی شهید ستاری، افسری امام علی (ع)، فارابی و دافوس کرد. او در این مدت چند مقاله، جزوه، کتاب «نظریه‌های راهبردی» با همکاری دو تن از استادان دافوس و کتاب «حملهٔ هوایی به الولید» را به رشتهٔ تحریر درآورد و همزمان به گردآوری و تدوین عملیات‌های هوایی در سال‌های دفاع مقدس مشغول شد. سری کتاب‌های «ستاره‌های نبرد هوایی» ویژه زندگینامه و خاطرات خلبانان دفاع مقدس یکی دیگر از تألیفات اوست.

————————————

حمله به اچ ۳ :

عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علیه پایگاه‌های هوایی عراق به نام الولید در منطقه اچ-۳ که با نام عملیات اچ-۳ نیز شهرت یافته است، یکی از بزرگترین و پیچیده ترین طرح های عملیاتی شده در نیروهای هوایی دنیا است. این عملیات افتخار آمیز در ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰و با شرکت هواپیماهای مختلف به انجام رسید.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در گفت و گو با امیر سرتیپ دوم بازنشسته خلبان احمد مهرنیا، یکی از خلبانان جوان شرکت کننده در این عملیات به شرح این عملیات پیروزمندانه پرداخته است. گفتنی است سرتیپ احمد مهرنیا، در همین زمینه کتاب مفصلی به نام «حمله هوایی به الولید» به رشته تحریر در آورده است که مورد استقبال قرار گرفته و تا کنون به چاپ پنجم خود رسیده است.

شما از چه زمانی در جریان این عملیات قرار گرفتید؟

عملیات حمله هوایی به الولید تقریباً از اولین ماه جنگ طرح ریزی شد. شش ماه اول جنگ برتری جنگ‌های هوایی تقریباً با ما بود و لذا صدام تصمیم گرفت به دلیل فشار حملات هوایی ما اقلام ارزشمند هوایی خود را در سه پایگاه دور از دسترس قرار دهد. عراقی ها سه پایگاه در حدود پنجاه مایلی مرز اردن دارند که دورترین پایگاه‌های هوایی آنها از ماست. وقتی سرویس‌های اطلاعاتی ما اخباری مبنی بر انتقال اقلام قیمتی و مهم ارتش هوایی عراق، به ویژه هواپیمای بمب افکن توپولوف-۲۲ که برای عراق بسیار استراتژیک بود به ما مخابره کردند، تصمیم بر این شد که این حمله در دستور کار قرار گیرد.

این عملیات چگونه شکل گرفت و مسئولیت شما در این عملیات چه بود؟
پایگاه الولید در شرایط معمول حدوداً سه برابر برد هواپیماهای ما بود و حتی اگر در کوتاه ترین مسیر هم قصد بمباران آنجا را داشتیم باید دو بار داخل خود عراق سوخت‌گیری می‌کردیم که یکی از این سوخت گیری‌ها حوالی بغداد اتفاق می‌افتاد، بنابراین چنین کاری نشدنی بود. به همین دلیل برای طراحان این عملیات کار بسیار دشواری بود که این طرح شگفت انگیز را پیاده کنند. عملیات دوبار به دلیل مشکل طرح و مشکلات آب و هوایی لغو شد و بار سوم در ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰ انجام شد. این عملیات یک کار بزرگ تیمی بود که انواع تیم‌ها و هواپیماها در آن شرکت داشتند. ۸ فروند هواپیمای فانتوم مسئولیت بمباران ۳ پایگاه را برعهده داشتند و ۴ فروند سوخت رسان در خاک ایران و سوریه در مسیر مسئولیت سوخت رسانی به فانتوم‌ها را انجام دادند.

یعنی این عملیات با خود سوریه هم هماهنگ شده بود؟

خیر. برنامه این بود که خلبانان ما از غربی ترین مرز عراق وارد خاک این کشور شوند و عملیات را انجام دهند. اما خود خلبانان تصمیم گرفتند مسیر را چند مایل بیشتر به سمت غرب و داخل خاک سوریه منتقل کنند، به دلیل حساس بودن عملیات احتمال لو رفتن آن بالا بود. هواپیماهای سوخت رسان، هواپیماهایی بسیار غول پیکر هستند، مثلا هواپیمای بوئینگ-۷۴۷ فقط ۱۴۳ تُن سوخت حمل می‌کند. البته در آن زمان یکی از معدود کشورهایی که رابطه خیلی خوبی با ایران داشت کشور سوریه بود و این مسئله هم لحاظ شده بود.

در مورد زمان عملیات و جزئیات آن هم کمی توضیح دهید.

هواپیماها ساعت ۱۰.۵ صبح بلند شدند و سوخت گیری ابتدا بالای دریاچه ارومیه انجام شد. سوخت گیری دوم در آسمان سوریه انجام گرفت و عملیات در خاک عراق آغاز شد. همزمان برای انحراف رادار‌ها و توجه ارتش عراق ۳ فروند هواپیمای اف-۵ از پایگاه هوایی تبریز برخاسته و پالایشگاه کرکوک را بمباران کردند. حجم آتش و دود توجه سیستم پدافند دشمن را به خود جلب کرد. ما برای این کار تیمی مسئولیت‌های مختلفی داشتیم و کار خود من مراقبت از تانکرهای سوخت رسان بالای دریاچه ارومیه بود. این هواپیماها هدف‌های خوب و قابل دسترسی برای دشمن هستند. ضمنا چند هواپیمای آماده در مرزها در پرواز بودند که اگر مشکلی پیش آمد مداخله کنند. هواپیمای دیگر این عملیات هواپیمای شنود بود که تمام اطلاعات دشمن را شنود می‌کرد و ما آمار انهدام ۴۸ فروند هواپیما را نیز توسط همین هواپیما شنود کردیم.

بعد از عملیات شما هم به دیدن امام رفته بودید؟

بله.

واکنش حضرت امام چه بود؟ شما چه خاطره ای دارید؟

برنامه دیدار با امام، برنامه بسیار خوبی بود که برای ما ترتیب دادند. ما در دور روز، یعنی ۱۷ و ۱۸ فروردین ماه با امام دیدار داشتیم، شرح ماموریت دادیم و در آخر هم با ایشان عکس گرفتیم. من در آن موقع از خلبانان بسیار جوان بودم و به همین دلیل در ارائه گزارش نقشی نداشتم. خلبان‌های قدیمی‌تر ما مثل شهید سرلشکر جواد فکوری, و آقای برات پور گزارش‌هایی به حضرت امام ارائه و عملیات را شرح دادند. امام خوشحال بودند و صحبت هایی در همین مورد کردند که در کتابی که بنده نوشتم در کنار شرح عملیات و ثمرات آن درج شده است.

طراحی اولیه عملیات را چه کسی انجام داد؟

در واقع طراحی این عملیات را یک تیم طراح انجام داد که سرهنگ ایزدستا و سرهنگ هوشیار و سرهنگ قیدیان در آن نقش عمده‌ای داشتند و کار عملیاتی آن را نیز بیشتر سرهنگ ایزدستا و سرهنگ هوشیار انجام دادند. این عملیات یکی از بزرگترین و پیچیده ترین نقشه‌های حمله هوایی جهان را داشت، چنان که در رسانه‌ها و در میان خلبان‌های مختلف جهان بازتاب بسیار وسیعی داشت. شرح کامل تر آن را می توانید در کتاب بنده ملاحظه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *