چرا امام حسین(ع) پس از بی‌وفایی کوفیان به مدینه باز نگشت؟

یکی از سوالات درباره قیام حسینی این است که اگر هدف امام حسین علیه‌السلام از عزیمت به کوفه، حکومت بود چرا پس از آنکه با عدم استقبال کوفیان مواجه شد قصد بازگشت به مدینه را نکرد که به محاصره و شهادت ایشان منجر نشود؟

عامل امر به معروف و نهی از منکر، مهمترین انگیزه برای قیام امام حسین (ع) بود اما با این وجود، امام بعد از شکستن بیعت توسط مردم کوفه قصد بازگشت را داشت و این حاکمان جور بودند که مانع حرکت امام شدند و امام را به شهادت رساندند.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از سوالات درباره قیام حسینی این است که اگر هدف امام حسین علیه‌السلام از عزیمت به کوفه، حکومت بود چرا پس از آنکه با عدم استقبال کوفیان مواجه شد قصد بازگشت به مدینه را نکرد که به محاصره و شهادت ایشان منجر نشود؟

پاسخ:

سه عامل مهم در پیدایش نهضت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ تأثیر داشت:

عامل اول: درخواست بیعت از امام حسین علیه‌السلام برای یزید و وارد کردن فشار به آن حضرت.

در این عامل امام حسین(ع) حالت دفاعی داشت زیرا حکومت یزید از او با فشار و اصرار بیعت می‌‌خواست و حضرت خودداری می‌‌ورزید.

عامل دوم: دعوت مردم کوفه از امام حسین علیه‌السلام.

در این عامل عکس‌‌العمل امام مثبت است و نوعی همکاری و تعاون با کوفیان به شمار می‌‌رود. حضرت در مکه از نظر خودداری از بیعت یزید دیگر وظیفه‌‌ای به عهده نداشت چون در هر حال بیعت نکرده بود. اما دعوت کوفیان بُعد تازه‌‌ای به قضیه داد و وظیفه تازه‌‌ای برای امام ایجاد کرد. گویی ارزیابی امام علیه‌السلام این بود که حال که کوفیان با این همه اصرار و اشتیاق مرا دعوت کرده‌‌اند به عراق می‌‌روم اگر آنان به وعده‌‌های خود وفادار بودند که چه بهتر، و اگر چنین نبود باز به مکه بر می‌‌گردم یا به یکی از مناطق اسلامی می‌‌روم.

عامل سوم: که یک عامل مهم است عامل امر به معروف و نهی از منکر است.

در این عامل، منطق امام، منطق اعتراض و تهاجم بر حکومت اموی است زیرا معتقد بود که جهان اسلام را فساد و آلودگی فرا گرفته و حکومت وقت به صورت سرچشمه فساد درآمده است و او به حکم مسئولیت شرعی و وظیفه الهی خود باید قیام کند.

معلوم می‌‌شود که اگر دعوت مردم کوفه عامل مهم و اساسی بود وقتی خبر اوضاع پریشان کوفه به حضرت رسید امام دست از سخنان و مواضع خود بر می‌‌داشت و از ادامه سفر خودداری می‌‌کرد در حالی که داغ‌‌ترین و شورانگیزترین سخنان امام از اینجا شروع شد. پس عامل امر به معروف و نهی از منکر مهمترین انگیزه برای قیام امام حسین محسوب می‌شود.

اما آیا امام قصد بازگشت داشت یا نه؟

امام حسین علیه‌السلام به دنبال استقبال عظیم مردم کوفه پسر عمویش (مسلم بن عقیل) را برای سامان دادن اوضاع کوفه و ارائه گزارش روانه عراق کرد و خود پس از چندی در روز سه شنبه نهم ذیحجه سال (نهم یا هشتم) از مکه خارج شد. (۱)

زمانی که خبر حرکت امام به یزید رسید نامه‌‌ای به ابن زیاد نوشت و با آگاه کردن وی از این امر دستور داد که شهرکوفه را به شدت کنترل نماید.

ابن زیاد به دستور یزید، مسلم بن عقیل را دستگیر و به شهادت رساند، خبر شهادت مسلم و هانی مهم‌‌ترین خبر ناگوار از وضعیت کوفه بود که به امام رسید اما حضرت هنوز به نامه‌‌ها و دعوت‌‌ها و بیعت‌‌های کوفیان امیدوار بود زیرا شیعیان زیادی در این شهر بودند و امید آن بود که امام را یاری کنند.

امام حسین علیه‌السلام هم‌‌چنان به حرکت خود به مقصد کوفه ادامه داد تا اینکه به سپاه حربن یزید ریاحی که به قصد کنترل منطقه و مانع شدن از حرکت امام به سمت کوفه گسیل شده بود مواجه شد.

وقتی سپاه حر به امام رسید حضرت که امید به حمایت کوفیان داشت از حر پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضدّ آنهاست. حر گفت: بر ضدّ شما. (۲)

پس از آن بود که امام درباره دعوت کوفیان و نامه‌‌های آنان سخن گفت و اینکه اگر مردم از دعوت خود برگشته‌‌اند حاضر است از راهی که آمده برگردد حر پاسخ داد: ‌که وی از نامه‌‌ها بی‌‌خبر است و مأموریت دارد که وی را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببرد حضرت حاضر به حرکت به سمت کوفه نشدند و قصد بازگشت کردند و به طرف حجاز به راه افتادند. (۳)

صحبت از بازگشت یکی از اساسی‌‌ترین نکاتی است که امام از این پس تا زمانی که فرصت طرح آن را دارد بیان می‌کند.

پس از رسیدن دشمن و حرکت به سمت کربلا امام بارها در سخنرانی‌‌های خود در هر فرصت برنامه‌‌های اهل کوفه تکیه دارد، به علاوه درباره ماهیت حکومت اموی سخن می‌گوید و امامت را از آن خود می‌‌داند و پس از آن می‌‌فرماید اگر ما را نمی‌‌خواهید و حق ما را نمی‌شناسید از همین جا باز می‌‌گردم. (۴)

دو سپاه امام و حر بن یزید ریاحی در کنار هم در حال حرکت بودند و حر، مراقب امام بود تا به حجاز باز نگردد. در این مسیر بود که امام می‌‌کوشید تا از کوفه دور شود و به سمت بادیه حرکت کند اما حر ممانعت می‌‌کرد تا به کربلا رسیدند.

عبیدالله بن زیاد برای مجبور کردن امام به بیعت با یزید یا جنگ کردن با وی عمر بن سعد را با سپاهی روانه کربلا کرد. گفتگوهای چندی میان امام حسین علیه‌السلام و عمر بن سعد در روزهای حضورش در کربلا صورت گرفت که همه روی مسأله بازگشت تکیه داشت و امام در صدد بود که وضعیت به گونه‌‌ای درآید که بتواند از حیطه قدرت ابن زیاد خارج شود.

در منابع درباره محل پیشنهادی امام برای بازگشت مطالب مختلفی آمده است. تقریباً در همه منابع کهن این خبر آمده است که یا اجازه دهید به جایی که از آنجا آمده‌‌ام بازگردم یا آنکه به یکی از مناطق مرزی دنیای اسلام بروم. (۵)

بلاذری این خبر را هم آورده است که او فقط درخواست بازگشت به مدینه را داشت. (۶)

پس نتیجه می‌‌گیریم که امام بعد از شکستن بیعت توسط مردم کوفه قصد بازگشت را داشت و این حاکمان جور بودند که مانع حرکت امام شدند و امام را به شهادت رساندند. (۷)

پاورقی

۱٫ بلاذری، ‌انساب الاشراف، تصحیح محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۷۹، ج۳، ص۱۶۰٫

۲٫ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ‌بیروت، حیدرآباد، دائره المعارف العثمانیه، ج ۵، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۸٫

۳٫ دینوری، اخبار الطوال، تصحیح عبد المنعم احمد، قم،‌ افشار، چاپ ۱۹۶۰، ص۲۴۷٫

۴٫ طبری،محمدبن جریر، تاریخ طبری،‌ بیروت، ‌مؤسسه اعلمی، ج ۵، ص ۴۰۲٫

۵٫ بلاذری،همان، ج ۳، ص ۲۲۵، و تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۸۹٫

۶٫ همان،‌ج ۳، ص ۱۸۲٫

۷٫ مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم.