پرونده ۴۰ ساله معمای سقوط C130

در هفتم مهر سال‌۱۳۶۰ بعد از موفقیت عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان فرماندهان نظامی برای ارائه گزارش این پیروزی به امام، عازم تهران بودند، به این منظور، یک فروند هواپیمای C130 با چهل نفر سرنشین و ۲۷ مجروح و ۳۲ نفر از شهدای عملیات ثامن الائمه از فرودگاه اهواز به مقصد تهران
به پرواز در آمد. ساعت ۷:۱۵ این هواپیما در ۳۰ کیلومتری فرودگاه مهرآباد در جنوب غربی کهریزک دچار سانحه شد و آتش گرفت.

یوسف کلاهدوز، سید موسی نامجو، جواد فکوری، محمد جهان‌آرا و ولی‌الله فلاحی، فرماندهانی که نامشان لرزه بر اندام دشمن می‌انداخت، چه کسی فکر می‌کرد این فرماندهان همگی در یک تاریخ، یک روز و یک ساعت شهید شوند، حادثه‌ای‌ هولناک که ضربه‌ای غیرقابل جبران به سازمان رزم ارتش و سپاه زد.

روایت کمک‌خلبان از لحظه سقوط
محمود خرم‌دل، کمک خلبان هواپیمای C130 واقعه را چنین روایت می‌کند: هفتم مهرماه سال ۱۳۶۰ بود که حدود ساعت ۱۹ به اهواز رسیدیم. به برج اعلام کردم تا برای چند لحظه چراغ‌های باند را برایمان روشن کند. نشستیم دور زدیم و هواپیما را رو به قسمت سوخت نگه داشتیم. ۵۴ نفر مجروح ، ۲۲ شهید‌، ۳۳ نفر مسافر و ۹ خدمه پروازی در هواپیما بودند. چهار نفر را هم که نمی‌توانستند راه بروند به‌وسیله برانکاردهای متصل به بدنه هواپیما حمل می‌کردیم.
در محوطه فرودگاه امیران، فلاحی و فکوری قدم زدند و روبه‌روی در سالن نیز گروه VIP شامل سردارانی همچون نامجو، کلاهدوز، جهان‌آرا و محافظانشان بودند. از تیمسار فلاحی خواستیم که داخل کابین خلبان بنشیند. وی تبسم کرد و گفت: نه! در آن صورت محافظان ناراحت می‌شوند.
حدود ساعت ۲۰ در کوه‌های حسن‌آباد قم بودیم که یک لحظه تمام برق‌های هواپیما قطع شد! ظلمات کامل. یک لحظه احساس کردم هواپیما ایستاده، موتورها به طور کامل خاموش شدند. به کمک چراغ‌قوه بیرون را نگاه کردم دیدم ملخ‌ها فقط با نیروی باد می‌چرخند.
شرایط بسیار سخت و هولناکی بود! پس از چند لحظه امیر فکوری به کابین آمد چراغ قوه را از دست من گرفت، اول به دورسنج موتور و بعد به خود موتورها نگاه کرد احساس کردم متوجه شده که مشکل فقط الکترونیکی نیست. وی با سرعت از کابین خارج شد و با یکی از مهندسان پرواز رفتند تا چرخ‌ها را به‌صورت دستی باز کنند. چنین احساس می‌شد که فکوری فهمیده‌است مشکل فراتر از قطع برق است. از آنجا که فرمان هواپیما تریم شده بود هواپیما با سرعتی آهسته و به‌طور افقی به سمت زمین در حرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. از آنجا که یکی از چرخ‌ها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم شده و روی زمین کشیده شد.

انفجار مهیب در قسمت راست کابین
همچنین امیر «علی صولتی» خلبان این سانحه درباره جزییات این حادثه به فارس گفته است که « ۷۰-۸۰ مایلی تهران بودیم که از مرکز کنترل تقاضای کم‌کردن ارتفاع را کردیم. قبل از اینکه به ارتفاع مجاز برسیم، مجدداً با برج تماس گرفتم و گفتم ما در حال رسیدن به ارتفاع مجاز هستیم ، به محض اینکه مکالمه تمام شد، یک انفجار مهیب در قسمت راست کابین مانند یک جریان «های ولتاژ» صورت گرفت و همزمان کابین روشن شد. حالت وحشتناکی در تاریکی شب بود که بیانش سخت است.
هواپیما مثل یک گلوله سنگی شروع به سقوط کرد و همزمان برق هم قطع شد. چراغ‌قوه را روشن کردم. هواپیما به سرعت به سمت پایین می‌آمد. با فشار زیاد سعی کردم با کنترل فرامین، از شیرجه مستقیم جلوگیری کنم تا هواپیما با دماغه به زمین نخورد. همزمان تیمسار فکوری آمد بالا. چون خودش خلبان بود، متوجه ماجرا و وجود اشکال شده بود. من به همراه مهندس پرواز -حسینی- که شاگردی هم به‌نام تهرانی داشت، مشغول بودیم تا شاید بتوانیم مجدداً هواپیما را راه‌اندازی کنیم اما هیچ اتفاقی نمی‌افتاد.
تیمسار فکوری پرسید جوان چه شده؟ گفتم تیمسار خواهش می‌کنم بروید بنشینید و کمربند خود را هم ببندید. هواپیما موتور و برق خود را از دست داده، هیدرولیک نداریم و همه چیزمان را هم از دست دادیم و اصابت‌مان به زمین قطعی است. چند لحظه به سمت سیستم اینسترومنت  (نشان دهنده‌ها و آلات دقیق) چراغ قوه انداخت و دسته گاز را جلو داد اما دید هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چراغ قوه را به من داد و رفت.
هر لحظه منتظر برخورد بودم. تنها چیزی که از هواپیما باقی مانده بود، باطری بود. با دیسپچ تماس گرفتم و وضعیت را اطلاع دادم و گفتم من مسیر را از پالایشگاه منحرف کردم، دیگر هر اقدامی که می‌دانید بکنید. سانحه ما صد در صد است. هواپیمای C130 این امکان را دارد که اگر در شرایطی همه‌چیز از دست رفت و برق و هیدرولیک هم نبود، از یک سیستم هندلی استفاده کرده و از این طریق چرخ‌ها و درها باز شود. بعدها شنیدم که خود تیمسار فکوری هم به بچه‌ها کمک می‌کرد.

سکوت خبری شهادت جهان‌آرا تا چهلمین روز
بر اساس بیانیه ستاد مشترک ارتش که در هشتم مهرماه منتشر شد، سرلشکر شهید ولی فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرتیپ نامجو، وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده دانشکده افسری، سرتیپ شهید فکوری وزیر دفاع سابق و فرمانده سابق نیروی هوایی و مشاور رئیس ستاد مشترک ارتش و برادر شهید کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سقوط هواپیمای C130 به شهادت رسیدند.
روزنامه اطلاعات دو روز بعد فهرستی از شهدای احتمالی حادثه سقوط C130 منتشر کرد که تعداد زیادی از اسامی آن با فهرست روزنامه جمهوری اسلامی مشترک بود اما نکته قابل توجه در هر دوی این فهرست‌ها این بود که نامی از شهید محمد جهان‌آرا در میان نبود. رادیو و تلویزیون نیز همچون مطبوعات که آن زمان بیشتر اخبارشان متأثر از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود، اشاره‌ای به‌نام فرمانده شهید سپاه خرمشهر نکرد.
این سکوت خبری ادامه داشت تا حوالی چهلم شهدای سقوط که سپاه پاسداران در بیانیه دعوت به مراسم چهلمین روز شهادت سرنشینان سی ۱۳۰ در مدرسه فیضیه قم در کنار نام چهار فرمانده شهید ارتش و سپاه به‌نام شهید محمد جهان‌آرا نیز اشاره کرد.

سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش با شماره پرواز ۵۰۵ در منطقه کهریزک تهران که منجر به شهادت افرادی چون ولی‌الله فلاحی، یوسف کلاهدوز، محمد جهان‌آرا، جواد فکوری و سید موسی نامجو شد، عملاً معادلات جنگ ایران و عراق را تغییر داد، فتح خرمشهر به هشت ماه بعد از آن موکول شد و عملاً جنگ بیش از هفت سال دیگر ادامه یافت. اهمیت سرنشینان پرواز یادشده تا جایی بود که نیروی هوایی ارتش، وزارت دفاع، ستاد مشترک ارتش و قائم‌مقام سپاه پاسداران، در یک روز با خلأ فرماندهان خود مواجه شدند و معادلات جنگ تغییر کرد.

ابهام‌ها درباره دلایل سقوط هواپیمای C130
با گذشت ۳۷‌سال از این حادثه ابهام‌ها درباره دلایل سقوط هواپیمای C130 ارتش در هفتم مهر ۱۳۶۰ همچنان پابرجاست و روایت‌های گوناگونی از واقعه بیان شده است؛ کارشناسان معتقدند این سقوط، خرابکاری و در ادامه پروژه نفوذ بود که نمود اصلی آن در تابستان سال ۱۳۶۰ خود را در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، انفجار دفتر نخست‌وزیری و همچنین ترور و شهادت دادستان انقلاب کشور نشان داد؛ نفوذی که تا بیت رهبر فقید انقلاب اسلامی رخنه کرد و اگر هوشیاری مقام‌های مسوول نبود، امکان داشت بمب هشت شهریور‌۱۳۶۰، حوالی بیت امام منفجر شود.

سابقه ترور فرماندهان شهید حادثه C130
افراد بیشتری از جمله تیمسار سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد و مهدی چمران در هواپیمای C130حضور داشته باشند که به دلایلی کنسل شد، بعد از عملیات موفق شکست حصر آبادان، قرار بود طرح‌ریزی برای فتح خرمشهر در همان پاییز صورت بگیرد که انجام نشد. سقوط این هواپیما عملیات را به چند ماه بعد منتقل کرد. مضافاً بر این تمام این افرادی که سوار این هواپیما شدند افراد برجسته و فرماندهان تراز اول این مملکت بودند. قرار بود خدمت امام برسند و برای فتح خرمشهر فکر کنند.
سرلشکر جواد فکوری نظامی تحصیل‌کرده در آمریکا بود. طراح اصلی عملیات مهم و برجسته کمان ۹۹ است که هنوز هم در دنیا جز عملیات مهم شناخته می‌شود. او به‌دلیل عملیات‌های موفق کمان ۹۹ و حمله به اچ‌۳ بارها توسط ارتش صدام تهدید شده بود و برای سر وی جایزه تعیین شده بود.
یک ماه قبل از پرواز ۵۰۵ شهید نامجو و کلاهدوز در بمب‌گذاری نخست‌وزیری زنده ماندند. سرلشکر سید موسی نامجو از مؤسسان دانشکده افسری بودند و بعد از انقلاب هم وزیر دفاع انتخاب شده بودند. سرلشکر ولی‌الله فلاحی بعد از انقلاب در ماجرای پاوه نقش برجسته‌ای داشتند و سال‌۵۸ در کردستان سابقه ترور ناموفق داشت. سرلشکر یوسف کلاهدوز قبل از انقلاب عضو گارد بودند. بعد از انقلاب از بنیان‌گذاران سپاه بودند و از ارتش به سپاه منتقل شده بودند. محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر بودند و احتمالاً اگر به شهادت نمی‌رسید در بازپس‌گیری خرمشهر نقش کلیدی داشت.

دزفولی: احتمال نقش منافقین در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان وجود دارد

آقای سید مهدی دزفولی مستندسازاثر «معمای پرواز ۵۰۵» در گفت‌و‌گو با روزنامه «صبح نو» درباره ابهامات سقوط هواپیمای فرماندهان جنگ گفت: «در مستند با خلبان پرواز به‌نام آقای صولتی صحبت کردیم که گفتند؛ یک روز قبل آقای پهلوان کمک خلبان ایشان گفته بود که دو نفر به بهانه اینکه در هواپیما اسلحه وجود دارد، کابین را بازرسی کردند که این در گزارش سانحه نوشته شده بود.» وی ادامه داد: «آقای علی اصغر کریمی هم که فیلمبردار صداوسیما بوده است و برای تهیه گزارش به اهواز رفته بود و زنده مانده بود می‌گفت که یک نفر برای عیادت از افراد سانحه هوایی آمده بود و مثالی زدند که چقدر احتمال دارد چهار ماشین همزمان به سمت اتوبان قم راهی شوند و هر چهار ماشین در یک زمان، مکان مشخص و به‌دلیل فنی نامشخص از کار بیفتند؛ دقیقاً اتفاقی که برای هواپیمای c130 افتاد و به دلیل نامشخصی هر چهار موتور هواپیما در یک لحظه از کار افتاده است.» این مستندساز با تاکید بر اینکه در این مدل هواپیما تنها چندمورد سقوط نامشخص وجود دارد، تصریح کرد: «سقوط این هواپیما در زمان گشایش جنگ رخ داد، هر کدام از این فرماندهان نخبگان جنگ بودند و در لیست ترور دشمنان قرار داشتند، قرار بود این فرماندهان عملیات موفقی را هدایت کرده و با دست پر بر سر میز مذاکره پایان جنگ بنشینند اما با این حادثه فتح خرمشهر ۹ماه به تعویق افتاد و شرایط جنگ عوض شد.» دزفولی ادامه داد: «بنا بر گفته خلبان پرواز، گزارش سانحه تاکنون منتشر نشده است و این جزء شبهات است، وقتی هواپیما چه مسافربری و چه نظامی سقوط می‌کند، دلیل سقوط منتشر می‌شود اما در این ۳۷سال اخیر سندی مبنی بر دلیل سقوط این پرواز پیدا ارائه نشده است به‌دلیل اینکه آن ایام شرایط کشور جنگی بوده است پرونده به حاشیه رفته است، درحالی‌که پرونده مهمی است و سانحه‌ای است که شرایط و تاریخ جنگ ما را تغییر داده است.»

وی افزود: «از سال ۵۷ که انقلاب پیروز شده است تا ۶۰ یا ۶۱ شبکه حزب توده نفوذ بالایی داشتند و حتی این نفوذ در ارتش هم سابقه داشته است، فردی مثل محمدرضا کلاهی که نفوذ کرده است یا مسعود کشمیری که از اول انقلاب در ستاد خنثی سازی بوده است و عامل بمب گذاری دفتر حزب جمهوری و شهادت آقایان رجایی و باهنر بود، اما در ۳۷‌سال اخیر نتیجه‌ای از پیگیری‌ها به‌دست نیامده است. آقای بهشری که در آن زمان مسوول دادگاه نیروهای مسلح بوده‌اند هیچ موقع در مورد این پرونده اشاره نداشتند و آقای هاشمی احتمال خرابکاری را داده‌اند.» این پژوهشگر با اشاره به عمیق بودن نفوذ تصریح کرد: «در حقیقت در این سال‌ها اصلاً به بحث مهم نفوذ در نیروهای مسلح، خصوصاً ارتش در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته نشده است. به طور مثال، افرادی همانند دریادار احمد مدنی و ناخدا بهرام افضلی که به عنوان نفوذی تا فرماندهی نیروی دریایی ارتقا پیدا کرده بودند. بیژن کبیری از افراد ارتشی که مسئول تیپ ویژه در آزادسازی خرمشهر بود و در خنثی کردن کودتای صادق قطب زاده نقش داشت، معاون آیت الله ری شهری بود و حتی قرار بود معاون وزیر اطلاعات شود که مشخص شده نفوذی کا. گ.ب شوروی بوده است.

تا به حال کسی به اتفاقات مهمی که ارتش بعد از انقلاب، پشت سر گذاشته، نپرداخته است.»

دزفولی درباره احتمال نقش منافقین در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان گفت: «دو ظن و گمان وجود دارد که یک بحث سازمان مجاهدین خلق است و دیگری گروه مهدی هاشمی، برخی از این افراد مانند آقای نامجو و کلاهدوز جزء گروه زیرزمینی ارتش بودند و احتمال تسویه توسط گروه‌های رقیب وجود داشته است، اخیراً هم کتابی منتشر شده با نام «خروج بی‌نام» که مربوط به گروه زیرزمینی ارتش است مانند آقایان رحیمی، سلیمی و نامجو که در این گروه عضویت داشتند و
در زمان تلاش برای کودتا قبل از انقلاب مانع تحقق آن شدند به همین دلیل هم برخی از سازمان‌ها و افرادی به دنبال تلافی بودند؛ البته اینها تنها حدس و گمان است و به‌صورت قطعی نمی‌شود گفت که کار کدام سازمان بوده است.»
شهید کلاهدوز که در گارد شاهنشاهی بود توطئه بمباران فرودگاه، مجلس، مرکز رادیو و تلویزیون، میدان ارگ، راه‌آهن و بیت امام را که توسط ارتش و سلطنت‌طلبان طراحی شده بود، با اطلاع به امام و بیرون آوردن سوزن چکاننده تانک‌ها خنثی کرده بود.
این مستندساز در پایان تاکید کرد: «متاسفانه گرد و غباری‌ روی پرونده سقوط هواپیمای فرماندهان جنگ گرفته است، امیدواریم با همکاری مسوولان بتوانیم قسمت دوم مستند درباره صحبت‌های خانواده شهدا که درباره روند پرونده است، منتشر کنیم.»

http://akharinkhabar.com/Pages/News.aspx?id=4625572

چند روایت خواندنی از شهادت ۵ فرمانده ارشد

ایسنا/ «آن شب پس از ترک اهواز همه چیز مرتب بود تا اینکه حدود ساعت ۸ شب به نزدیک کوه‌های حسن‌آباد قم رسیدیم. یک دفعه سیستم برق هواپیما به ‌طور کامل از کار افتاد و تاریکی همه جا را فراگرفت. تنها چراغ‌های حرم عبدالعظیم (ع) دیده می‌شدند. بر اثر قطع برق، موتورهای هواپیما نیز خاموش شدند و سیستم هیدرولیک هدایت از کار افتاد.
فکوری ابتدا به کابین خلبان آمد و با چراغ‌قوه سعی کرد که مشکل را برطرف کند و بعد برای باز کردن دستی چرخ‌ها رفت. این طور احساس می‌شد که فکوری فهمیده‌ است مشکل فراتر از قطع برق است. هواپیما با سرعتی آهسته و به‌ طور افقی به سمت زمین در حرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. از آنجا که یکی از چرخ‌ها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم شده و روی زمین کشیده شد.
کمک‌خلبان با بازکردن پنجره از هواپیما خارج شد و لحظاتی بعد هواپیما با ۸۰۰۰ پوند سوخت منفجر شد. ۴۵ دقیقه بعد یک بالگرد برای کمک به بازماندگان حادثه به محل آمد.»
آنچه خواندید، مربوط به ماجرای سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش با شماره پرواز ۵۰۵ در منطقه کهریزک تهران از زبان محمود خرم‌دل کمک‌خلبان این پرواز بود که منجر به شهادت افراد مهمی چون ولی‌الله فلاحی، یوسف کلاهدوز، محمد جهان‌آرا، جواد فکوری و سیدموسی نامجو شد. این اتفاق تلخ عملا معادلات جنگ ایران و عراق را تغییر داد زیرا فتح خرمشهر به ۸ ماه بعد از آن موکول شد و جنگ بیش از ۷ سال دیگر ادامه یافت.
اگر با دقت به اسامی کشته‌شدگان این پرواز نگاه کنید، متوجه خواهید شد که اهمیت آنان تا جایی بود که نیروی هوایی ارتش، وزارت دفاع، ستاد مشترک ارتش و قائم‌مقام سپاه پاسداران در یک روز با خلأ فرماندهان خود مواجه شدند و معادلات جنگ تغییر کرد.

اما آیا این یک سقوط ساده بود؟
این حادثه در پی موفقیت عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان به وقوع پیوست؛ زمانی که فرماندهان نظامی برای ارائه گزارش این پیروزی به امام (ره) عازم تهران بودند.

سرهنگ صولتی سرخلبان پرواز که از این سانحه هوایی نجات پیدا کرد، در این‌باره گفته است: «پس از بلند شدن از فرودگاه و طی مسافتی ناگهان صدای انفجاری که ناشی از خرابی‌های برق بود بلند شد و به دنبال آن چهار موتور هواپیما از کار افتاد و البته به گفته یکی از خلبانان زبده نیروی هوایی، هواپیما حامل اجساد شهدا بوده که گروه‌های معاند با کار گذاشتن بمب داخل شکم یکی از اجساد قبل از بارگیری نقشه انفجار و ساقط کردن هواپیما را داشتند که متأسفانه موفق شدند از عدم بازرسی اجساد استفاده کرده و یکی از مهلک‌ترین ضربات را به ارتش در حال جنگ ایران بزنند.»
هوشنگ صمدی فرمانده تکاوران دریایی مدافع خرمشهر اما در مصاحبه‌ای علت سقوط پرواز سی – ۱۳۰ را شلیک پدافند خودی می‌داند و در سؤال خبرنگاری که علت سقوط هواپیمای فرماندهان جنگ را جویا می‌شود، چنین پاسخ می‌دهد: «هواپیما را با موشک پدافند زدند و باعث سقوط آن شدند. در آن زمان من و یکی دیگر از فرماندهان ارشد نیز قرار بود با این هواپیما به تهران بیاییم. افضلی فرمانده نیروی دریایی در بندر امام حضور داشت.»
این در حالی است که برخی کارشناسان نیز معتقدند این سقوط، خرابکاری بوده و در ادامه ترورهای تابستان سال ۱۳۶۰ قرار داشته است.
اما در این پرواز چه شخصیت های مهمی برای همیشه از دست رفتند؟

محمد جهان‌آرا
محمد جهان‌آرا یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق بود. او به‌ علت خدمتگزاری در دفاع و شکستن حصر آبادان از خاک خوزستان، سال ۱۳۷۰ یعنی ۱۰ سال بعد از شهادتش درجه سرلشگری دریافت کرد.

او در سال ۱۳۵۸ فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده گرفت و هم‌زمان جهاد سازندگی خرمشهر را نیز پایه‌گذاری کرد و با شروع جنگ ایران و عراق دوش به دوش مردم از شهرش دفاع کرد.
مرثیه مشهور «ممد نبودی ببینی» پس از آزادسازی خرمشهر توسط جواد عزیزی از رزمندگان خرمشهر سروده و نخستین بار توسط «حسین فخری» هم‌رزم او بر سر مزارش خوانده شد و یک‌سال بعد توسط غلام کویتی‌پور هم‌زمان با سالگرد آزادی خرمشهر خوانده شد.

جواد فکوری
امیر سرلشکر خلبان جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی و وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران بود. او در سال ۱۳۳۸ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی به خاطر علاقه زیادی که به خلبانی داشت، با انصراف دادن از تحصیل در دانشگاه، در مهرماه همان سال وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد.

فکوری دو بار در سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۵۶ برای تحصیل و آموزش خلبانی جنگنده اف-۴ به آمریکا رفت اما پس از انقلاب ۱۳۵۷، به خدمت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد و با شروع جنگ ایران و عراق به عنوان یکی از طراحان عملیات‌های نیروی هوایی ایران به کار خود ادامه داد.
جواد فکوری در طراحی عملیات کمان ۹۹ و عملیات اچ-۳ و عملیات اوسیراک شرکت داشت.
او نیز پس از شهادتش، به درجه «تیمسار سرلشکر» ترفیع یافت.

ولی‌الله فلاحی
فلاحی پس از اخذ دیپلم در مهرماه سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان‌دومی در رسته‌ زرهی از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شد و سپس در لشکر ۹۲ زرهی خدمت خود را شروع کرد.

او به دلیل مخالفت‌هایش با حکومت پهلوی از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۲ چهار بار به زندان افتاد اما به دلیل تفکر و دانش بالایی که داشت از افسران زبده قابل احترام ارتش شاهنشاهی بود که همواره مورد احترام فرماندهان ارشد ارتش قرار داشت.
فلاحی با درجه سرهنگ‌دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس ویتنام از سال ۱۳۵۱ تا اواسط ۱۳۵۳ را در این کشور گذراند و در ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷ پس از گرفتن درجه سرتیپی به شیراز منتقل شد و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز به کار خود ادامه داد.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازنشسته شد؛ با این حال به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب و با اوج‌گرفتن دوباره درگیری‌ها در آغاز تابستان ۱۳۵۸، بار دیگر در منطقه حاضر شد و فرماندهی یگان‌های ارتش را به عهده گرفت.
تیمسار فلاحی در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ به سمت ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد و در سال نخست جنگ با عراق، راهبردهای دفاعی ایران را هدایت کرد.
او در سخنانی گفته بود: «من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیه‌ام می‌شناسم. با توجه به پیشروی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمین‌گیر شود که چنین شد. اکنون تنها یک آرزوی دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانم.»
سرانجام با طراحی و اجرای پیروزمندانه عملیات ثامن‌الائمه و رفع حصر آبادان آرزوی تیمسار فلاحی برآورده شد و وضعیت راهبردی جنگ دگرگون و زمینه برای پیروزی‌های بزرگ آینده فراهم شد.

یوسف کلاهدوز
یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران بود که در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده افسری ارتش شد. او به دلیل تیزهوشی و استعداد فراوان در ارتش توانست به گارد شاهنشاهی منتقل شود. در بخش‌هایی از زندگینامه وی آمده است: «از او پرسیدند چرا با توجه به موقعیتی که داری، شاه را نمی‌کشی؟ وی در پاسخ گفته بود باید دستور برسد، نباید خودسرانه عمل کرد و بی گدار به آب زد زیرا من از آیت‌الله خمینی دستور می‌گیرم.»

از جمله اقدامات او پس از انقلاب اسلامی تشکیل سپاه پاسداران به فرمان امام (ره) و راه‌اندازی واحدهای آموزشی سپاه و توسعه آن بود. همچنین او در تدوین اساسنامه سپاه نقشی اساسی داشت. آخرین مسئولیتش نیز قائم‌مقامی فرماندهی سپاه بود. او در کنار این وظیفه در شورای عالی دفاع نیز نقش مؤثری را بر عهده داشت.

سیدموسی نامجو
سرلشکر سیدموسی نامجو از نظامیان عالی‌رتبه نیروی زمینی ارتش و وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران بود. او پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به سمت عضو هیئت علمی دانشکده افسری منصوب شد که این مسئولیت، بعد از انقلاب به ریاست دانشکده ارتقا یافت. نامجو اولین فرمانده دانشکده افسری جمهوری اسلامی ایران بود که در سال ۱۳۵۸ دست‌اندرکار تحول اساسی در دانشکده افسری بود.

پس از شهادت مصطفی چمران، نماینده فرمانده کل قوا در شورای عالی دفاع بود و مدتی بعد در نقش وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به خدمت پرداخت.
http://akharinkhabar.com/Pages/News.aspx?id=4626403

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *