آزمایش روانشناسی آقای مارتین سلیگمن در مورد درماندگی آموخته شده روی سگ

مارتین سلیگمن استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا  در سال ۱۹۶۰ به اتفاق همکارانش آزمایشی را بر روی سگ ها  به  انجام داد،که به نتیجه درماندگی آموخته شده رسید.

چگونگی ونتیجه این آزمایش علمی در ادامه بخوانید.

دانشمند روانشناسی آقای مارتین سلیگمن برای درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی شد . ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد بطوری که سگها در صورت نیاز پدال قفس را می فشردند و بیرون می رفتند و پس از دستشویی کردن باز می‌گشتند. ایشان پس از تربیت، این سگ‌ها را به دو قفس هر کدام ۱۰ قلاده تقسیم نمود و درب قفس B ( آزمایش) را جوش داد و ۳۰ روز و روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی می داد.

سگها در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میله‌های قفس می زدند و خونی و زخمی نتیجه‌ای نمی‌گرفتند . اما پس از چند روز سگها فهمیدن که با تلاش موفق نم یشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد می کشند ؛ آنها یاد گرفتن که زمان شوک در جای خود بایستند و فقط کوز کوز کنند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند. سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز می شد.
سپس شوک الکتریکی داد؛ فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟؟
تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای (آزمایش) در سرجایشان ایستاده و کوز کوز کردند. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ،(درماندگی آموخته شده) یعنی یاد می گیرند که بدبخت زندگی کنند. حال آنهایی که فقط در منزل و پیش دوستانشان ابراز ناراحتی می کنند با سگهای سلیگمن یکسان هستند آنها یاد گرفتند که بدبخت زندگی کنند.

منبع : https://ravansun.ir

******************************

سلیگمن این حالت را ناتوانی آموخته شده نامید. حالتی که در آن حیوان بر اساس تجربیات قبلی خود یادگرفته است که تمامی تلاشها بیهوده است و کاری برای تغییر اوضاع نمی توان انجام داد.

اما ناتوانی آموخته شده تنها مختص حیوانات نیست. بسیاری از انسانها نیز چه در زندگی شخصی و چه در زندگی شغلی و محیط کار در موقعیتهای مختلف این حالت را از خود بروز می دهند. تجربه شکستهای قبلی و احساسات منفی انباشته شده در مورد عدم توان کنترل موقعیت انسانها را از تغییر شرایط و اوضاع ناامید می کند و باعث می شود که از تلاش و کوشش دست بردارند.. شاید به همین دلیل است که مارک تواین می گوید: “کمی تجربه چیز بدی نیست ولی تجربه زیاد چیز مهلکی است.”

بخصوص این باور برای فروشندگان تازه کار ممکن است بیشتر پیش بیاید. فروش کار مشکلی است و اینگونه نیست که  فرد بتواند به تمامی افرادی که باآنها تماس می گیرد یا ملاقات می کند کالا یا خدمات خود رابفروشد. بنابراین احساس ناتوانی آموخته شده به سراغ این گروه بیشتر می آید و فکر می کنند که تلاشهای آنها بیهوده است و نمی توانند موفق شوند.   

اما واقعیت این است که همواره راهی برای ایجاد تغییر در شرایط وجود دارد. سگهای آزمایشگاهی سلیگمن هم در آزمایش دوم توانائی تغییر شرایط خود و گریز از درد ناشی از شوکهای الکتریکی را داشتند اما با تکیه بر تجربیات قبلی خود گمان می کردند که این امکان برای آنها وجود ندارد. گریز از شرایط سخت موجود و کنترل کردن شرایط زندگی مستلزم بخاطر سپردن مفاهیمی در ذهن است:

۱)    توکل بر خدا. آنتونی رابینز می گوید: هر روز در زندگی خود منتظر معجزه ای باشید.

 ۲)  تغییر همواره ممکن است. می گویند از فردی اعدامی خواستند که آخرین خواسته خود را قبل از اعدام بیان کند و او درخواست کرد که از این ستون وی را باز کنند و به ستون دیگری ببندند، وقتی علت را پرسیدند، گفت: “از این ستون به آن ستون فرج است. “

 ۳)  بزرگ فکر کنید یعنی خود را محصور و محدود نبینید. فکر نکنید شرایط دست و پای شما را بسته است. بسیاری از محدودیتها را تصورات خودما به دست و پای ما بسته است.

 ۴)  اگر دوست شما در شرایط شما قرار داشت آیا به وی امید نمی دادید. برای وی از امکاناتی که دارد سخن نمی گفتید. با خود هم همینگونه رفتار کنید.

 ۵)  برای خود هدف گذاری کنید. از هدفهای کوچک شروع کنید که دستیابی به آنها راحت باشد. هر موفقیت کوچکی به شما کمک می کند تا باورتان نسبت به عدم کنترل شرایط تغییر کند. در مورد هدف گذاری اینجا را هم ببینید

 ۶)  زاویه دید خود را عوض کنید. دکتر سلیگمن در کتاب خود “شادی اصیل” مردم را به دو دسته خوش بین و بدبین تقسم می کند. وی می نویسد: “آدمهای خوش بین تمایل دارند که مشکلات را زودگذر، قابل کنترل و خاص شرایط فعلی بدانند در حالی که افراد بدبین مشکلات را پایدار و غیر قابل کنترل می بینند و آنچه را که انجام می دهند کم اثر برآورد می کنند.” بنابراین اگر ما روش تفسیر خود از رویدادهای زندگی خود را تغییر بدهیم احتمال دچار شدن به “ناتوانی آموخته شده ” شده را کاهش داده ایم.

شما بر زندگی خود کنترل دارید. حتی اگر به این موضوع باور ندارید طوری عمل کنید که گویا اینگونه است.

منبع : http://www.modirepishro.com