نهضت حسینی الگوسازى و ارائه مسیر مستقیم انسانی

۱امام، که خود صراط مستقیم بود، با قیامش راه مستقیم را برای دیگران ترسیم کرد تا آیندگان تا قیام قیامت بدانند باید از چه مسیری و در چه مسیری حرکت کنند.

بنی‌امیه خیال کردند در عاشوراى سال ۶۱ هجرى پیروز شدند و نبرد نا برابر کربلا به نفع جبهه باطل به پایان رسید؛ ولى در واقع، پیروزى حقیقى متعلّق به امام حسین علیه‌السلام و یاران او بود. چرا که آن حضرت در آن حادثه و قیام، راه و رسمى ماندگار در عالم به یادگار گذاشت و با خون سرخش مکتبى را براى مسلمانان، بلکه همه آزادگان جهان بنا نهاد، که تا همیشه تاریخ باقى است و سرمشق حق‏‌طلبان عالم است.

این نقشه راه، چنان روشن و پر محتوا کشیده شد که دانشمندان غیر شیعه را هم مجذوب خود کرد.

به گفته موسیو ماربین آلمانى: «این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیدادگرى و ستمگرى پایدار نیست و بناى ستم هر چند ظاهراً عظیم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقیقت چون پرِ کاهى بر باد خواهد رفت».

سیّد قطب، دانشمند و مفسّر معروف مصرى در ذیل تفسیر آیه ۵۱ سوره غافر این پرسش را مطرح مى‏‌کند که خداوند در این آیه به پیامبران و مؤمنان، در دنیا نیز وعده حتمى نصرت و یارى داد؛ ولى ما مى‌‏بینیم که در طول تاریخ جمعى از پیامبران و مؤمنان شکست خوردند و گروهى نیز به شهادت رسیدند. بنابراین، وعده نصرت‏ الهى درباره آنان چه شده است؟ سپس چنین پاسخ مى‏‌دهد:

اوّلًا: نباید پیروزى‌‏ها را در محدوده زمانى و مکانى خاص دید، این مقیاس‌‏ها، یک مقیاس کوچک بشرى است؛ ولى در مقیاس بزرگ‌‏تر که زمان و مکان را در مى‌‏نوردد و به عصر و زمان خاص و مکان خاصّى محدود نمى‌‏شود، هرگز انبیا و مؤمنان شکست نخوردند؛ چرا که در نهایت، عقیده و مرام آنان باقى ماند و در حقیقت یارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان یارى آنان است.

ثانیاً: نصرت و یارى، صورت‏‌هاى مختلفى دارد که بخشى از آن را در یک نگاه سطحى هزیمت و شکست مى‌‏نامند، ولى در واقع پیروزى و نصرت الهى را در بر دارد. آیا ابراهیم علیه‌السلام که در آتش افکنده شد، از عقیده و دعوت خویش دست کشید؟ او در حالى که در داخل آتش افکنده شده بود، نصرت الهى شامل حالش بود. در واقع دشمن او شکست خورده بود، که نتوانست با این همه تهدیدها و آزارها، وى را از عقیده و مرامش باز دارد.»

سیّد قطب در ادامه به امام حسین علیه‌السلام اشاره مى‌‏کند و مى‌‏گوید: «حسین بن على علیه‌السلام گرچه در ظاهر به شهادت رسید و در مقیاس سطحى‌‏نگران شکست خورد، ولى در برابر حقیقت و در مقیاسى بزرگ‏‌تر پیروز شد».

سپس مى‏‌افزاید: «فَما مِنْ شَهِیدٍ فِی الْأَرْضِ تَهْتَزُّ لَهُ الْجَوانِحُ بِالْحُبِّ وَالْعَطْفِ، وَ تَهْفُو لَهُ الْقُلُوبُ، وَ تَجِیشُ بِالْغَیْرَهِ وَ الْفِداءِ کَالْحُسَیْنِ- رِضْوانُ اللَّهِ عَلَیْهِ- یَسْتَوِی فِی هذا الْمُتَشَیِّعُونَ وَ غَیْرُ الْمُتَشَیِّعِینَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ کَثِیرٍ مِنْ غَیْرِ الْمُسْلِمِینَ؛

هیچ‏ شهیدى در روى زمین یافت نمى‌‏شود که همانند حسین (رضوان اللَّه علیه) تمام وجود انسان‌‏ها به خاطر محبّت و علاقه به او به لرزه در آید و دل‌‏ها براى او به طپش افتد و براى ایثار و فداکارى آماده شود. در این الگو گرفتن (از حسین علیه‌السلام) شیعه و غیر شیعه از دیگر مسلمانان، بلکه بسیارى از غیر مسلمانان برابرند».

در پایان مى‏‌گوید: «چه بسیار شهیدانى که اگر هزار سال زنده مى‌‏ماندند، نمى‌‏توانستند به اندازه شهادتشان عقیده و مکتب خود را یارى کنند و قدرت آن را نداشتند که این همه مفاهیم بزرگ انسانى را در دل‏‌‌ها به یادگار بگذارند و هزاران انسان را با آخرین سخنانى که با خونشان مى‏‌نویسند، به کارهاى بزرگ وا دارند».

حرکت انقلابى امام حسین علیه‌السلام و شهادت و نستوهى وى و یارانش سرمشقى براى آزادگان جهان شد و بسیارى از رهبران آزادى‌‏خواه در پیشبرد نهضت و قیام خویش، حرکت انقلابى امام حسین علیه‌السلام را سرلوحه کار خود قرار داده‌‏اند و به پیروزى رسیده‏‌اند.

«مهاتما گاندى» رهبر استقلال کشور بزرگ هندوستان، در گفتار تاریخى خود چنین مى‌‏گوید: «من براى مردم هند چیز تازه‏‌اى نیاورده‌‏ام، فقط نتیجه‏‌اى را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگى قهرمانان کربلا به دست آورده‏‌ام، ارمغان ملّت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهى را بپیماییم که حسین بن على پیمود».

«محمّد على جناح»- قائد اعظم پاکستان- مى‌‏گوید: «هیچ نمونه‌‏اى از شجاعت بهتر از آن که امام حسین علیه‌السلام از لحاظ فداکارى و تهوّر نشان داد در عالم پیدا نمى‌‏شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربانى کرد، پیروى نمایند».

اینها چند نمونه از اظهار نظرات بود. نکته‌ای که لازم است بیان شود اینکه اگر جوانب قیام امام حسین(ع) به خوبی برای مردم دنیا تبیین شود، همه مردم دنیا بجز افراد لجباز، متعصب و جاهل، عاشق این هدف و آرمان خواهند شد.

این الگوپذیرى و تأسّى از نهضت امام حسین علیه‌السلام در عالم تشیّع بسیار چشمگیر و فراگیر بوده است.

در طول تاریخ، رهبران انقلابى شیعه، با الهام از حماسه‏‌‌هاى بزرگ و جاودان کربلا، در بسیج انسان‌‏هاى فداکار و از خود گذشته به توفیقات بزرگى دست یافته‌‏اند.

پیروزى ملّت ایران در برچیدن بساط ظلم و بیدادگرىِ نظام استبدادى ۲۵۰۰ ساله، و حماسه‏‌هاى غرورآفرین هشت سال دفاع مقدّس در جبهه‏‌هاى نبرد حقّ علیه باطل، و مجاهدت‏‌هاى جوانان جان بر کف و رشید حزب اللَّه جنوب لبنان در مقابله با رژیم سفّاک و تا بُن دندان مسلّح صهیونیستى، از نمونه‏‌هاى بارز و روشنِ تأسّى و الگوپذیرى از نهضت امام حسین علیه‌السلام در عصر حاضر است. (عاشورا ریشه‏‌ها، انگیزه‏‌ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۶۲)

امام، که خود صراط مستقیم بود، با قیامش راه مستقیم را برای دیگران ترسیم کرد تا آیندگان تا قیام قیامت بدانند باید از چه مسیری و در چه مسیری حرکت کنند.

*******************************************************************

 

 

احیای اسلام و آیین حق‏/ معنای «حسین از من است و من از حسینم»
قیام امام حسین(ع) نه تنها آیین پیامبر اعظم(ص) را نجات داد، بلکه از محو اهداف

 

رسالت سایر انبیا نیز جلوگیرى کرد.

دستگاه خلافت اموى گمان مى‌‏کرد با کشتن امام حسین علیه‌السلام و یارانش، و اسارت زنان و کودکانش به هدف خویش رسیده و نتیجه مطلوب را به دست آورده است. به خیال باطل خویش، هم توانسته است دشمن شماره یک خود را از سر راه بر دارد و هم از دیگران زهر چشمى بگیرد، تا هیچ کس بناى مخالفت با حکومت او را در سر نپروراند.

یزیدیان که پس از حادثه عاشورا از پیروزى خیالى خود! سرمست و مغرور بودند، سخنانى بر زبان جارى ساختند و رفتارهایى از خود بروز دادند که به افشاى ماهیّت و نیّات شوم آنان کمک کرد. آنان که گمان داشتند با کشتن امام حسین علیه‌السلام و اسارت خانواده او، به پیروزى بزرگى نایل شده‌‏اند و آخرین نقطه مقاومت را در خاندان پیامبر در هم کوبیدند، براى آن که پیروزى خیالىِ خود را به رخ همگان بکشانند و مستى و سرور خود را تکمیل کنند، به اقدامات نابخردانه و جاهلانه‌‏اى دست زدند که شادمانى زودگذر آنان را به مصیبت و ماتم دائمى تبدیل کرد.

آذین‏‌بندى شهرهایى چون کوفه و دمشق، برپا کردن مجالس سرور و شادى، توأم با رقص و شراب و پایکوبى، به زنجیر بستن نوادگان پیامبر صلى الله علیه و آله و گرداندن آنان در میان مردم در هیئت اسیران جنگى، تازیانه زدن به کودکان بى‏‌گناه، بر سر نیزه کردن سرهاى شهیدان سرفراز کربلا و زدن چوب خیزران بر لب و دندان امام و … از جمله کارهایى‏ بود که به منظور تحقیر اسیران و زهر چشم گرفتن از دیگران، از بنى‌‏امیّه بروز کرد.

ولى تمام این اعمال تیرِ خلاصى بود بر قلب پلید دستگاه اموى، به گونه‌‏اى که شادمانى زودگذر آنان تبدیل به کابوس وحشتناکى شد و لحظه‏‌اى آنان را رها نساخت.

در واقع بنى‌‏امیّه هنوز طعم پیروزى را مضمضه نکرده بودند که تلخى آن را در سراسر وجود پلشت و پلید خود احساس کردند.

آنان در حالى که سرمست از باده پیروزى خیالى بودند، تصریح کردند که انتقام خود را از رسول خدا صلى الله علیه و آله و اسلام گرفته‌‏اند و تصوّر مى‌‏کردند به اهداف خویش که بازگشت به عصر جاهلیّت بود، نزدیک شده‏‌اند، ولى در واقع همه این تلاش‏‌ها، تیشه‏‌اى بود که بر ریشه ناپاک دستگاه اموى وارد مى‏‌شد!

شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش، به احیاى مکتب محمّدى صلى الله علیه و آله کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه علیه‌السلام درخت اسلام را آبیارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بیدارى مسلمانان انجامید.

امام صادق علیه‌السلام مى‌‏فرماید: پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام هنگامى که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام على بن الحسین علیه السلام روبرو شد (از روى طعنه) گفت:

«یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟؛ اى على بن الحسین در این نبرد چه کسى پیروز شد؟!».

امام چهارم علیه السلام فرمود: «إِذا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاهِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ؛ اگر مى‏‌خواهى بدانى پیروزى و غلبه با چه کسى بود، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز اذان و اقامه بگو». (بحار الانوار ج ۴۵ ص ۱۷۷)

امام علیه‌السلام با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا صلى الله علیه و آله بود، ولى همچنان طنین لَاإلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ بر مأذنه‌‏ها مى‌‏پیچد و مسلمانان در همه جا- حتى در شام و پایتخت سلطنت یزید- به یگانگى خدا و رسالت محمد صلى الله علیه و آله گواهى مى‏‌دهند!

عاشورا تجلی‌‌گاه حدیث معروف «حسین از من است و من از حسینم»

در حدیث معروف نبوى صلى الله علیه و آله که فرمود: «حُسَیْنُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ؛ حسین از من است و من از حسینم» ظهور کرد. (بحار الانوار ج ۴۳ ص ۲۶۱ ؛ از منابع اهل سنت: مستدرک حاکم، ج ۳ ص ۱۷۷)

حسین از رسول خداست، چرا که فرزند دختر او حضرت فاطمه زهرا علیها‌السلام است.

حسین از رسول خداست، چرا که پیرو دین احمدی است.

حسین از رسول خداست چرا که عقاید، اندیشه‌ها، اخلاق و اعمالش، مطابق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

حسین از رسول خداست چرا که خلیفه پیامبر در زمان خود است.

و اینکه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «من از حسینم» بدین معناست که حسین علیه‌السلام آیین مرا زنده نگه می‌دارد، احیا مى‌‏‌کند و از این جهت خودم را از حسین مى‏‌دانم.

قیام امام حسین(ع) آیین انبیای پیشین را هم زنده کرد

قیام امام حسین علیه‌السلام نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله را نجات داد، بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیا نیز جلوگیرى کرد.

چرا که رسول خدا صلى الله علیه و آله کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود.

گویا تلاش‏‌هاى همه انبیاى گذشته مقدّمه‌‏اى بود براى ظهور پیامبر خاتم و سپردن پرچم هدایت بشرى به دست آن حضرت تا دامنه قیامت و این آیین که خاتم ادیان الهى بود، در عصر حکومت معاویه و یزید مورد تهدید قرار گرفت، به ویژه در سلطنت یزید؛ و بیم آن مى‌‏رفت که ثمرات تلاش‌‏هاى انبیا و به ویژه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به فراموشى سپرده شود.

در چنین شرایطى شهادت امام حسین علیه‌السلام به احیاى آیین خدا کمک کرد و درخت توحید و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه‌‏اى بخشید.

و شاید به همین دلیل در «زیارت وارث» نه تنها امام حسین علیه‌السلام وارث پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بلکه وارث انبیاى بزرگى همچون حضرت آدم علیه‌السلام، حضرت نوح علیه‌السلام، حضرت ابراهیم علیه‌السلام، حضرت موسى علیه‌السلام و حضرت عیسى علیه‌السلام نامیده شده است.

(عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‏‌ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۵۷)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *