واتر گیت (Watergate)

«واتر گیت» نام مجتمعی مسکونی – اداری و هتلی در واشنگتن (پایتخت آمریکا) است که کمیته ملی حزب دموکرات، طبقه ششم هتل را اجاره کرده بود تا ستاد مبارزه انتخاباتی سال ۱۹۷۲ خود را در آنجا مستقر سازد.

مجتمع واترگیت، محلی که جاسوسان به آن رخنه کرده‌بودند.

گردانندگان حزب جمهوری خواه که نیکسون- رئیس جمهور وقت آمریکا -نیز از آن حزب بود، شبانه به ستاد انتخاباتی حزب دموکرات در «واتر گیت» وارد شده و با سرقت مدارک و پرونده‌ها و نصب میکروفون‌های مخفی، به استراق سمع و جاسوسی علیه آن حزب پرداخته بودند تا از برنامه‌های انتخاباتی دموکرات‌ها آگاه شوند. هیاهوی عجیبی که به دنبال لو رفتن این ماجرا برخاست به دستگیری گروهی منتهی گشت که عمده آن‌ها از ماموران کاخ ریاست جمهوری بودند؛ روز ۱۰ ژانویه ۱۹۷۳م. پنج تن از آنان در ضمن محاکمه اعتراف کردند که شب ۷ ژوئیه ۱۹۷۲، به مرکز انتخاباتی دموکرات‌ها رفته و دست به سرقت زدند. افراد مزبور متعلق به کمیته‌ «انتخاب مجدد نیکسون» برای مقام ریاست جمهوری آمریکا بودند.

ابتدا تصور می‌شد که یک سرقت عادی صورت گرفته باشد، حتی سخنگوی رئیس جمهور اولین دروغ را اینجا گفت و موضوع را به صورت یک دزدی جزئی توضیخ داد؛ ولی، دو خبرنگار از روزنامه «واشنگتن پست» به نام‌های «باب وودوارد» و «کارل برنشتاین» قضیه را پیگیری کرده و مدارک و اسنادی را به دست آوردند که معلوم می‌ساخت پای مقامات کاخ سفید و شخص نیکسون در میان آمد.

اتهام اصلی مرتکبین این نبود که چرا مرتکب چنین جرمی شده‌اند، بلکه بیشتر این بود که بر ارتباط خود با کاخ سفید سرپوش گذاشته و به طور کلی راه اجرای عدالت را سد کرده‌اند. این رسوایی بزرگی بود اما چون ماجرای کامل آن، پس از پیروزی نیکسون در انتخابات ۱۹۷۲ فاش شده بود، نتوانست مانع پیروزی مجدد نیکسون در انتخابات ریاست جمهوری بشود. از آنجا که روشن شده بود خود رئیس جمهور (نیکسون) در پنهان ساختن ماجرا از مردم، شریک بوده است، اعضای مجلس نمایندگان درصدد اعلام جرم و استیضاح نیکسون برآمدند؛ در این میان نوارهای سرّی مصاحبه‌های رئیس جمهور در کاخ سفید فاش شد و نیکسون را با کمک تشریفات قضایی مجبور کردند تا این مدرک مهم را افشا کند. نیکسون به هر مستمسکی دست یازید تا جلوی این حرکت را بگیرد، و ادعا کرد که قضیه نوارها مشمول مصونیتی است که رئیس جمهور از آن برخوردار است اما دیوان عالی کشور این ادعا را وارد ندانست.

در حالی که استیضاح قطعی به نظر می‌آمد قضیه واتر گیت با افشا سازی غیر عادی پایان گرفت زیرا نیکسون استعفا کرد. او در آگوست ۱۹۷۴م به عنوان سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در عین اصرار بر بی‌خبری از همه چیز و دست نداشتن در ماجرای جاسوسی مزبور استعفا داد و معاون او جرالد فورد جانشین وی شد؛ یک ماه بعد فورد با استفاده از اختیار عفو عمومی، نیکسون را از تعقیب قضایی مصون کرد.

آنچه به عنوان یک معما از جریان واتر گیت باقی مانده بود، اینکه فرد ناشناسی که اطلاعات ارزشمندی را اندک اندک به دو خبرنگار «واشنگتن پست» می‌رساند چه کسی است؟ وودوارد و برنشتاین نام این شخص را «ته حلق» نامیده بودند و هویت وی تا سال ۲۰۰۵ نامعلوم بود. سال ۲۰۰۵ یک کارمند بازنشسته پلیس، برای وکیلی که با او دوست بود تعریف کرد که «ته حلق» است. «مارک فلت» معاون رئیس اف بی آی بیش از سی سال هویت خود را مخفی نگه داشته بود و در این مدت تنها وودوارد، برنشتاین و «بردلی» یکی از سر دبیران واشنگتن پست او را می‌شناختند. در آن زمان گمانه زنی‌های زیادی در مورد شناخت هویت فرد یاد شده انجام می‌گرفت، از آن جمله پاتریک گری رئیس پلیس، هنری گیسنجر و حتی جورج بوش پدر که نماینده آمریکا در سازمان ملل بود. ته حلق مرموزترین فرد در ایالات متحده لقب گرفته بود، اما مارک فلت با معرفی خود آخرین صفحه پرونده واتر گیت با نام خود به پایان رساند. امروزه هر چند نام واژۀ واتر گیت باقی مانده و به صورت کلیشه‌ای ژورنالیستی درآمده، امّا تقریباً هر رسوایی سیاسی را بویژه اگر با دزدی مدارک و استراق سمع همراه باشد با پسوند «گیت» می‌آرایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *