چرا راکتور نیروگاه اتمی چرنوبیل منفجر شد؟ (قسمت دوم)

پس از انفجار نیروگاه چرنوبیل، چه بر جهان گذشت و چگونه بحران پیش‌آمده باعث شکل‌‌گیری همکاری میان شوروی و جهان غرب برای جلوگیری از تکرار فجایع هسته‌‌ای بعدی شد؟

نمایی از ساختمان راکتور شماره‌ی ۴ نیروگاه اتمی چرنوبیل

در بخش اول مقاله توضیح دادیم چگونه زنجیره‌‌ی اشتباهات انسانی درکنار ضعف ساختاری طراحی رآکتورهای سری RBMK باعث بروز انفجاری مهیب در رآکتور شماره‌‌ی چهار نیروگاه چرنوبیل در ۲۶آوریل۱۹۸۶ شد. درنتیجه‌‌ی افزایش فشار درون رآکتور، درپوش هزار تنی فولادی آن به‌‌همراه بخار و تمامی محتویات هسته‌‌ای موجود تا فاصله‌‌ی یک‌کیلومتری آسمان پرتاب شد. پس از این انفجار، در میان آنچه از رآکتور شماره‌ی چهار باقی مانده بود، آتش‌‌سوزی روی داد. شعله‌‌های سرکش آتش، ابرهای بخار و غبار را به ارتفاعات بالاتری هدایت کرد و با گسترش بیشتر، قیر موجود در ایزوگام پشت‌‌بام سالن توربین مجاور نیز شعله‌ور شد.

در ساعت ۱:۲۸، اولین گروه ۱۴ نفره از آتش‌‌نشانان به محل حادثه رسیدند. اوضاع فاجعه‌‌آمیز بود. بلافاصله صد نیروی آتش‌‌نشان دیگر از شهر پریپیات و حومه برای اطفای حریق در محل نیروگاه حاضر شدند. بعد‌از‌آن، دو کارگر اول که در ساعات اولیه‌‌ی حادثه براثر موج انفجار و آتش‌‌سوزی جان باختند، این گروه بزرگ از آتش‌‌نشانان فداکار بودند که حین انجام مأموریت، بیشترین میزان تشعشع ممکن را دریافت کردند. در ساعت چهار صبح بود که نیروهای کمکی سررسیدند. در این زمان، ۲۵۰ آتش‌‌نشان دردسترس بودند که در میان آن‌ها، ۶۹ نفر مستقیما در عملیات اطفای حریق شرکت کردند. آتش‌‌سوزی حدود ساعت دو صبح در سقف واحدهای شماره‌‌ی سه و چهار به‌‌صورت موضعی درآمد و نهایتا در ساعت پنج صبح، به‌‌طورکامل مهار شد. در همین زمان، رآکتور واحد سه که هنوز درحال‌بهره‌‌برداری بود، از مدار خارج شد. واحدهای شماره‌‌ی یک و دو تا صبح ۲۷آوریل همچنان به فعالیت خود ادامه دادند و بعد، از مدار خارج شدند.

در این مدت، آتش‌‌نشانان تمام تلاش خود را به‌‌کار گرفتند تا از سرایت آتش به اتاق کنترل، اتاق ژنراتور، پمپ سیرکولاسیون و انبار حاوی سوخت دیزل و کپسول‌‌های گاز و موادشیمیایی مانع شوند. در گزارش‌‌ها آمده است تلاش‌‌های اولیه برای هدایت آب به هسته‌‌ی رآکتور با شکست مواجه شده بود؛ اما درادامه، حدود ۱۲ ساعت از جریان آب پمپ‌‌های تغذیه‌‌ی اصلی با دبی ۲۰۰ تا ۳۰۰ تن در ساعت برای اطفای بخش‌هایی از حریق استفاده شد. تلاش‌‌ها نتیجه داد و در روز دوم حادثه، دیگر اثری از بخار و دود سفید برخاسته از رآکتور نبود.


تصویر هوایی از رآکتور ویران‌شده‌ی نیروگاه

در ۲۸آوریل، با آغاز عملیات گسترده‌‌ی مدیریت بحران، مقادیر عظیمی از مواد مختلف با هدف مهار تشعشعات روی رآکتور آسیب‌‌دیده تلنبار شد. در وهله‌‌ی اول، توده‌‌ای از مواد جاذب نوترون و ضدحریق روی حفره‌‌ی ایجادشده دراثر انفجار رآکتور انباشته شد. برآورد می‌‌شود میزان کل مواد انباشته‌‌شده روی رآکتور به بیش از پنج‌هزار تن می‌‌رسید که شامل ۴۰ تن بروم کاربید، ۲۴۰۰ تن سرب، ۱۸۰۰ تن ماسه و گِل و ۸۰۰ تن خاک دولومیت می‌‌شد.

در طول پروازهای اول، بالگرد به‌‌صورت ایستا برفراز رآکتور پرواز می‌کرد و مواد را روی محل انفجار می‌‌ریخت؛ اما چون حجم تشعشعات دریافتی خلبان بسیار زیاد بود، تصمیم بر آن شد که مواد حین حرکت بالگرد برفراز رآکتور، روی محل پاشیده شود. این روند خود موجب تخریب بیشتر سازه و پخش‌‌شدن آلودگی شد. حجم سنگینی از بروم کاربید ازطریق هلیکوپتر روی رآکتور رها شد تا ضمن جذب نوترون‌‌های اضافی، جلو هرگونه واکنش زنجیره‌‌ای بعدی گرفته شود. دولومیت نیز نقش جاذب حرارتی را ایفا می‌‌کرد و با داشتن مقادیر فراوان کربن‌‌دی‌‌اکسید در ساختار خود، آتش زیرین را خفه می‌‌کرد. سرب نیز شناخته‌‌شده‌‌ترین جاذب تشعشعات بود و درکنار همه‌‌ی این‌ها، از ماسه و گِل نیز برای ممانعت از جابه‌جایی مجدد ذرات به‌‌دام‌افتاده استفاده شد.

نکته‌‌ی غم‌‌انگیز ماجرا این بود که بعدها کشف شد بسیاری از این مواد اصلا روی محل مقرر ریخته نشده بودند. علاوه‌‌براین، کارشناسان دریافتند ازآنجاکه مواد استفاده‌شده عایقی برای حرارت به‌‌حساب می‌‌آمدند، خود موجب افزایش دمای هسته‌‌ی ویران‌‌شده‌‌ی رآکتور شده بودند؛ ازاین‌رو پس از یک هفته، انتشار موج بعدی مواد رادیواکتیو را در محل حادثه رقم زدند.

در ۵مه، سیستمی برای تزریق نیتروژن مایع به فضای رآکتور نصب شد تا ضمن سردکردن رآکتور، مانع از رسیدن اکسیژن به آن شود. در ۶مه، بالاخره دمای هسته افت کرد و میزان رادیوکلوئیدهای منتشرشده از محل با کاهش چشمگیری مواجه شد. درادامه نیز، عملیات ساخت بستری عظیم از جنس بتن مسلح به سیستم خنک‌‌کننده‌‌ی داخلی در زیر رآکتور آغاز شد. این کار با حفر تونل از زیر واحد شماره‌ی سه انجام گرفت و حدود ۴۰۰ نفر ۱۵ روز در این تونل کار کردند تا بتوانند این بستر بتنی را نصب کنند. کارکرد این بستر فقط به خنک‌‌سازی هسته‌‌ی رآکتور محدود نمی‌‌شد؛ بلکه خود مانعی برای نفوذ مواد رادیواکتیو ذوب‌‌شده به سفره‌‌‌‌های آب‌‌ زیرزمینی به‌حساب می‌آمد.

بنابر آمارهای رسمی، تا پایان ژوئیه‌ی۱۹۸۶، علاوه‌‌بر دو کارگری که در ساعات اولیه جان خود را از دست دادند، ۶ آتش‌‌نشان به‌‌همراه ۲۲ نفر از خدمه‌‌ی نیروگاه براثر مسمومیت رادیواکتیو از دنیا رفتند. در عملیات بازیابی و پاک‌سازی نیروگاه در سال‌‌های ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷، ۲۰۰ هزار نفر از سرتاسر شوروی مشارکت کردند. این داوطلبان حین انجام وظیفه، دُز بالایی از تشعشعات را با میانگین حدود ۱۰۰ میلی‌‌سیورت دریافت کردند. گزارش‌های بعدی نشان داد درحدود ۲۰ هزار نفر دُز ۲۵۰ و حتی عده‌‌ی محدودی دُز ۵۰۰ میلی‌‌سیورتی دریافت کرده بودند.


جانمایی رآکتورهای نیروگاه (پس از بازسازی)

در آن‌‌سوی درهای نیروگاه چه گذشت؟
انفجار در نیروگاه چرنوبیل بزرگ‌ترین حجم آزادسازی مواد رادیواکتیو را درکل تاریخ فعالیت‌‌های غیرنظامی جهان رقم زد. در این فاجعه، مقادیر عظیمی از مواد رادیواکتیو ۱۰ روز بی‌‌وقفه در هوای آزاد منتشر شد. اختلال‌‌ اقتصادی و اجتماعی ناشی از فاجعه در جمعیت انسانی ساکن مناطق بلاروس و روسیه و اوکراین بی‌سابقه و علائم وحشت فلج‌کننده‌ی ناشی از آلاینده‌های رادیواکتیو در بسیاری از مراکز مهم فضای بلوک شرق آشکار بود. دراین‌میان، دو رادیوکلوئید مهم با نام‌‌های ید-۱۳۱ (با نیمه‌‌عمر کوتاه) و سزیم-۱۳۷ (با نیمه‌‌عمر بلند) بیشترین نقش را در آلودگی و مسمویت رادیواکتیو مردم برعهده داشتند.

برآوردها نشان می‌دهد در حادثه‌‌ی یادشده، تمامی گاز زنون به‌‌همراه نیمی از ید و سزیوم و حداقل ۵ درصد از باقی‌مانده‌‌ی مواد رادیواکتیو موجود در رآکتور شماره‌ی چهار در محیط آزاد شده است. برای درک ابعاد چنین فاجعه‌‌ای باید بدانید سوخت هسته‌‌ای موجود در رآکتور در زمان انفجار به بیش‌‌ از ۱۹۲ تن می‌‌رسیده است. بیشتر این مواد به‌‌صورت غبار و تکه‌‌های کوچک در محوطه‌‌ی مجاور نیروگاه فرود آمدند؛ درحالی‌که مواد سبک‌‌تر به‌‌کمک جریان باد به آسمان بالای سر اوکراین، بلاروس، روسیه و بخش‌‌هایی از کشورهای حوزه‌‌ی اسکاندیناوی و اروپا راه یافته بودند.

حدود پنج‌میلیون نفر از ساکنان بلاروس و روسیه و اوکراین درمعرض آلودگی با شدت بیشتر از ۳۷ kBq/m2 قرار گرفتند؛ درحالی‌که جمعیتی افزون‌بر ۴۰۰ هزار نفر در مناطق حفاظت‌شده با شدت آلودگی ۵۵۵ kBq/m2 دست‌وپنجه نرم می‌کردند (Bq یا بکرل یکای شدت پرتوزایی است که به‌‌صورت تعداد هسته‌‌های واپاشی‌‌شده در ثانیه بیان می‌‌شود). درمجموع، آمار نشان می‌‌دهد مساحتی بیش از ۲۹.۴۰۰ کیلومترمربع شدت آلودگی افزون‌بر ۱۸۰ kBq/m2 داشته است.


گروه تجسس در حال اندازه‌گیری سطح تشعشعات در منطقه‌ی ممنوعه (شعاع ۳۰ کیلومتری)

پریپیات، شهر مجاور نیروگاه دچار سانحه با جمعیت ۴۵ هزار نفری، در ۲۷آوریل تخلیه شد. همچنین در روزهای بعدی، جمعیتی درحدود ۱۱۶ هزار نفر که در شعاع ۳۰ کیلومتری نیروگاه سکونت داشتند، این منطقه را تخلیه کردند که دراین‌میان، حدود هزار نفر به‌‌صورت غیررسمی مجددا به مناطق آلوده بازگشتند. بیشتر افرادی که مجبور به تخلیه منطقه شدند، دُزی حدود ۵۰ میلی‌‌سیورت و بعضا ۱۰۰ میلی‌‌سیورت دریافت کرده بودند. در سال‌‌های بعد از حادثه، ۲۲۰ هزار نفر از این جمعیت دوباره در مناطقی با آلودگی کمتر ساکن شدند و بنابر تصمیم مقام‌های دولتی، منطقه‌‌ی ممنوعه‌‌ی اولیه که در ابتدا شعاع ۳۰ کیلومتری (معادل با ۲,۸۰۰ کیلومترمربع) را پوشش می‌‌داد، با افزایش وسعت به ۴,۳۰۰ کیلومترمربع رسید.

چندین سازمان تلاش کردند گزارش‌‌هایی درباره‌ی اثرهای جانبی ناشی از حادثه‌‌ی چرنوبیل بر سلامت افراد منتشر کنند؛ اما به‌‌دلیل کمبود اطلاعات معتبر در حوزه‌‌ی سلامت عمومی در سال‌های قبل از سال ۱۹۸۶، بسیاری از این برآوردهای انجام‌‌شده در گزارش‌‌ها استناد‌نشدنی تشخیص داده شد. سازمان بهداشت جهانی اولین نهادی بود که در سال ۱۹۸۹ درباره‌ی نقص روش‌‌های به‌‌کاررفته در اندازه‌‌گیری اثرهای تشعشعات رادیواکتیو بر بیولوژی و سلامت هشدار داد. این موضوع باعث شد با درخواست رسمی اتحادیه‌‌ی جماهیر شوروی از آژانس جهانی انرژی اتمی، ۵۰ مأموریت میدانی در سال‌‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ ترتیب داده شود که در آن، ۲۰۰ متخصص از ۲۵ کشور جهان و ۷ سازمان و ۱۱ آزمایشگاه مستقل مشارکت کردند.

در نبود اطلاعات موثق در سال‌‌های پیش از ۱۹۸۶، کارشناسان به مقایسه‌‌ی داده‌‌های گروه کنترل با گروه افراد درمعرض تشعشع مجبور شدند؛ اما علی‌‌رغم وجود مشکلات پزشکی آشکار، دانشمندان هرگز موفق نشدند ارتباط میان این مشکلات و عوارض ناشی از دریافت تشعشع را اثبات کنند. در سال ۲۰۰۵ و به‌دنبال تحقیقات دادگاه چرنوبیل، نهایتا اعلام شد:

پس از گذشت ۱۴ سال از حادثه، به‌‌جز موارد مربوط‌‌به افزایش نرخ ابتلا به سرطان تیروئید، نمی‌‌توان هیچ مدرک دیگری دال‌‌ بر اثر‌های ناشی از تشعشعات در حوزه‌‌ی سلامت عمومی یافت. افزون‌براین، هیچ‌‌ شواهد علمی مبنی‌‌بر افزایش کلی نرخ ابتلا به سرطان یا مرگ‌‌ومیر یا اختلالات بدخیم دیگر دیده نمی‌‌شود که بتوان آن را به دریافت تشعشعات نسبت داد.

این گزارش می‌گوید افراد این منطقه بیشتر به ترس و وحشت فلج‌‌کننده‌‌ی ناشی از خطر تشعشعات مبتلا بودند. آن‌‌ها اعتراف کردند به‌‌جز ۱۱۶ هزار نفری که از منطقه‌ی ممنوعه تخلیه شدند، اقدامات انجام‌‌شده در جابه‌جایی سایر‌‌ سکنه تأثیر چندانی بر کاهش حجم تشعشات نگذاشته است (هرچند اثرهای ناشی‌‌ از این تشعشات نیز بسیار کم گزارش شده بود). در گزارش، این‌گونه آمده که تأثیرات روانی‌اجتماعی ناشی‌‌ از حادثه‌‌ی چرنوبیل تاحدودی با برخی فجایع طبیعی نظیر سیل و زلزله و آتش‌‌سوزی مقایسه‌شدنی بوده است.


۲۰۰ هزار نفر از سرتاسر شوروی در عملیات بازیابی و پاک‌سازی نیروگاه در سال‌‌های ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ مشارکت کردند.

نکته‌‌ی غم‌‌انگیز شایعات درباره‌ی حادثه‌‌ی چرنوبیل این بود که حتی برخی فیزیک‌دانان به بسیاری از زنان باردار هنگام حادثه توصیه کردند سقط جنین کنند. این در حالی بود که نرخ تشعشع دریافتی این زنان بسیار کمتر از آن بود که بتوان هرگونه ریسکی برای جهش‌‌های ژنتیکی متصور شد. باوجوداین، تصور می‌‌شود آمار مرگ‌‌ومیرهای ناشی از سقط جنین عمدی در آن زمان بسیار بیشتر از تلفات مستقیم سانحه‌‌ی هسته‌‌ای بوده باشد.

آخرین جمع‌‌بندی کمیته‌‌ی علمی اثرهای تشعشعات اتمی سازمان ملل (UNSCEAR) در سال ۲۰۱۸ می‌‌گوید ۲۰ هزار مورد از موارد دیده‌‌شده از بیماری سرطان تیروئید بین سال‌‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ مربوط‌به بیمارانی بوده که در زمان حادثه‌‌ی چرنوبیل، ۱۸ سال یا کمتر داشته‌‌اند. این گزارش می‌‌گوید یک‌‌چهارم از این موارد به سال‌‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ مربوط‌‌ بوده که می‌‌تواند به‌‌علت دُز زیاد تشعشعات دریافتی در سال‌‌های اولیه‌‌ی وقوع حادثه باشد. بااین‌حال، اذعان شده قطعی‌نبودن نسبت‌‌های ذکرشده همچنان درخورتوجه است.

در پی حجم فراوان تشعشعات ناشی از این حادثه، پوشش گیاهی گونه‌‌ی مخروطیان (شامل انواعی از درختان کاج) تا شعاع ۱۰ کیلومتری نیروگاه کاملا از بین رفت؛ اما گزارش‌ها می‌گویند خوشبختانه در سال‌‌های اخیر، بازسازی این گونه نیز آغاز شده است. نکته‌‌ی جالب ماجرا این است که برایند زیست‌‌محیطی این حادثه، تنوع بیشتر گونه‌‌های زیستی و وفور جانداران در نطفه بوده است؛ به‌ویژه درباره‌ی منطقه‌‌ی ممنوعه که این روزها به پناهگاه امنی برای حیات‌وحش تبدیل شده است.

مقصر اصلی حادثه کیست؟
طبق اکثر اطلاعات موجود در گزارش‌‌های اولیه‌ی آژانس بین‌‌المللی انرژی اتمی، در مجموعه‌اقدامات منتج به حادثه‌‌ی چرنوبیل، اپراتورهای نیروگاه به‌وضوح از دستورالعمل‌‌های اجرایی تخطی کرده‌‌اند؛ هرچند به‌‌دلیل مبهم‌‌بودن خود این دستورالعمل‌ها، هنوزهم نمی‌‌توان به‌‌درستی در‌این‌باره قضاوت کرد. به‌‌عنوان نمونه، آنتولی دیاتلوف، مهندس ارشد وقت نیروگاه چرنوبیل می‌‌گوید دستور انجام آزمایش در توان پایین‌‌تر را صادر کرده بود؛ اما درادامه این‌‌گونه استدلال می‌‌کند که مطابق قوانین آن زمان، انجام آزمایش در توان‌‌های پایین مجاز قلمداد شده بود.
برخی گزارش‌‌ها خطاهای اپراتوری منتهی به افت اولیه‌‌ی توان تا مرز ۳۰ مگاووات را آغازگر زنجیره‌‌ی حوادث قلمداد می‌‌کنند. درحالی‌که گزارش‌‌های بعدی وجود چنین خطاهایی را نفی می‌‌کنند و آن را به عوامل معیوب و نامعلومی نسبت می‌‌دهند که احتمالا در سیستم کنترلی نیروگاه وجود داشته‌‌اند.


نمایی از پنل کنترلی و سیستم نظارت عملکرد رآکتور در اتاق کنترل

یکی دیگر از عوامل معماگونه و درعین‌‌حال دخیل در وقوع حادثه، فشرده‌‌شدن بی‌‌دلیل دکمه‌‌ی توقف اضطراری EPS-5 در شرایط کارکرد عادی رآکتور بوده است. داده‌‌های ثبت‌‌شده در سامانه‌ی سرپرستی و گردآوری داده (یا به‌اختصار اسکادا) نشان می‌‌دهد در ساعت ۱:۲۳ شب ۲۵آوریل، اپراتورها این دکمه را به‌‌صورت دستی فشرده‌اند. دکمه‌ی مذکور برای خاموشی اضطراری رآکتور به‌‌کار گرفته می‌‌شود و در آن، تمامی میله‌‌های کنترلی شامل‌‌ میله‌‌های دستی به درون هسته جای‌‌گذاری می‌‌شوند. دلیل واقعی فشرده‌‌شدن این دکمه در زمان عملکرد عادی نیروگاه هنوز نامشخص است و معلوم نیست دلیل آن مواجهه با شرایط اضطراری نامعلوم بوده یا اینکه درنتیجه‌‌ی رویکرد روزمره برای خاموش‌‌کردن رآکتور پس از پایان آزمایش انجام گرفته است. بااین‌حال، کارشناسان می‌‌گویند با وجود ابهام در رفتار گیج‌کننده‌ی اپراتورها، استفاده از کلید اضطراری نباید عاملی برای بروز سانحه تلقی شود؛ مگر اینکه پیش‌‌تر، ضعفی در طراحی خود سیستم وجود داشته باشد.
در بسیاری از اظهارنظرها پس از بازبینی حادثه، بخشی از تقصیر متوجه تعریف غیردقیق مؤلفه‌‌‌‌ی حد واکنش‌‌پذیری عملیاتی (ORM) بوده است. کارشناسان می‌‌گویند وجود چنین ابهامی باعث شده اپراتورها نتوانند درک صحیحی از این مفهوم داشته باشند. با وجود نقش برجسته‌‌ی این مؤلفه در دستورالعمل‌‌های ایمنی نیروگاه‌‌های مبتنی‌بر رآکتورهای RBMK-1000، میزان دقیق ORM هرگز به‌‌صورت مشخص دراختیار اپراتورها نبوده و هیچ جایی برای آن در محاسبات سیستم حفاظتی رآکتور در نظر گرفته نشده است. اپراتورهای واحد شماره‌ی چهار تصور می‌‌کردند فارغ‌‌ از چگونگی پیکربندی درون هسته، تا وقتی آستانه‌‌ی حداقلی این معیار مقداری کمتر از ۱۵ نشود، رآکتور همچنان در شرایط ایمن باقی خواهد ماند. این در حالی‌ است که آن‌‌ها نمی‌‌دانستند به‌‌‌دلیل اثری به‌‌نام «فرار مثبت»، با واردکردن اولین میله‌‌های کنترلی، میزان واکنش‌‌پذیری در ناحیه‌‌ی تحتانی هسته به‌‌شدت افزایش پیدا خواهد کرد و حد آستانه‌‌ی تعریف‌‌شده اعتبار خود را از دست خواهد داد.
نادیده‌‌گرفتن نقش «سمی‌‌سازی زنون» نیز از عواملی بوده که به سردرگمی و تصمیمات نامتعارف اپراتورها منجر شده بود. پس از افت چشمگیر توان در ساعت ۰۰:۲۸ شب ۲۶آوریل، انباشت بیش‌‌ازحد زنون ۱۳۵ در هسته، از افزایش سطح توان رآکتور جلوگیری کرده بود. این عامل باعث شده بود اپراتورها در تلاش برای افزایش توان رآکتور، بی‌‌محابا تعداد زیادی از میله‌‌های کنترلی را خارج کنند؛ اقدامی که از دیدگاه کارشناسان، در ناپایدارسازی وضعیت رآکتور نقش مهمی داشته است.
همچنین بررسی‌‌های تازه نشان می‌دهند نقص طراحی ادواتی نظیر میله‌های کنترلی سیستم حفاظت اضطراری رآکتور RBMK نیز احتمالا در بروز این حادثه دخیل بوده است. آن‌‌گونه که گزارش‌‌ها می‌‌گویند، تعبیه‌‌شدن جداکننده‌‌ی گرافیتی در بخش انتهایی میله‌‌های کنترلی از جنس بروم کاربید می‌‌توانسته در افزایش پیش‌‌بینی‌‌نشده‌‌ی واکنش‌‌پذیری میله‌ها و ناپایداری رآکتور مؤثر بوده باشد.


محفظه‌ی جدید رآکتور پس از نصب، ۴نوامبر۲۰۱۷

یکی از ضعف‌‌های اصلی رآکتور RBMK-1000 در زمان بروز حادثه، مقدار مثبت و بسیار بزرگ «ضریب حفره» بوده است. همان‌‌طورکه در قسمت اول مقاله نیز اشاره کردیم، این ضعف ساختاری به نوع طراحی رآکتورهای شوروی برمی‌‌گردد. در این نوع رآکتورها برخلاف نمونه‌‌های غربی، از گرافیت جامد برای جذب نوترون‌‌ها و تعدیل واکنش استفاده می‌‌شود. این بدان معنا است که با افزایش حجم بخار در این رآکتورها، میزان جذب نوترون نه‌‌تنها افزایش نمی‌‌یابد؛ بلکه با کاهش نیز مواجه می‌‌شود؛ درنتیجه، توان رآکتور افزایش می‌یابد. این نوع طراحی باعث می‌‌شود رآکتورهای RBMK در سطوح پایین توان، به‌‌شدت ناپایدار باشند و به‌‌راحتی دچار افزایش توان پیش‌‌بینی‌‌نشده‌ شوند. چنین سازوکاری چندان با منطق سازگاری نداشت و خدمه‌‌ی نیروگاه نیز از آن مطلع نبودند.
درس‌‌های حادثه‌‌ی چرنوبیل
جدا از نقش فاجعه‌‌ی چرنوبیل در برچیده‌‌شدن پرده‌‌ی آهنین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این تجربه‌‌ی تلخ دستاوردهای مهمی برای آینده‌‌ی صنعت هسته‌‌ای، به‌‌ویژه در مبحث ایمنی رآکتورهای ساخت اروپای شرقی داشت. این اتفاق حتی برای دنیای غرب که از فناوری کاملا متفاوتی برای ساخت رآکتورهای خود بهره می‌‌برد، نیز درس‌‌هایی در پی داشت و باعث شد زبان مشترکی میان شرق و غرب درزمینه‌‌ی همکاری‌‌های ایمنی رآکتورها شکل بگیرد و سرمایه‌‌گذاری‌‌های مهمی برای بهبود طراحی آن‌‌ها انجام شود.پس از حادثه، روند اصلاح نواقص در تمامی رآکتورهای RBMK دیگری آغاز شد که در‌حال‌کار بودند. کارشناسان دریافتند ضریب توان مثبت در این نوع رآکتورها باعث ناپایداری آن‌‌هاست؛ پس، درصدد اصلاح آن برآمدند. میله‌‌های کنترلی اصلاح و تعویض شدند، ۸۰ تا ۹۰ جاذب‌‌ نوترونی جدید به ساختار رآکتور افزوده شدند، زمان لازم برای جای‌‌گذاری میله‌‌های کنترلی از ۱۸ ثانیه به ۱۲ ثانیه کاهش یافت و نهایتا غلظت اورانیوم استفاده‌شده از ۱.۸ به ۲.۴ درصد ارتقا یافت. درنتیجه‌‌ی این اقدامات، پایداری رآکتورها در توان‌‌های پایین به‌‌صورت چشمگیری بهبود یافت.
۳۰ سال پس از وقوع حادثه‌ی تلخ چرنوبیل، امروزه فضای محوطه‌ی نیروگاه اتمی متروک به نیروگاه خورشیدی تبدیل شده است.اکنون، سیستم خاموش‌‌سازی خودکار بسیار سریع‌‌تر از قبل شده و برای رآکتورها تجهیزات بازرسی خودکار نصب‌‌ و مکانیزم‌‌های ایمنی پیشرفت ‌چشمگیری کرده‌‌اند. برنامه‌‌ی محاسباتی ویژه‌ای در اتاق کنترل نیروگاه‌‌ها برای تعیین دقیق مقدار ORM تهیه شده و مکانیزمی خاص به‌‌کار گرفته شد که مانع از خاموشی سیستم ایمنی اضطراری حین فعالیت رآکتور می‌شود. آن‌‌طورکه گزارش ایمنی هسته‌‌ای آلمان می‌‌گوید:امروزه دیگر تکرار حادثه‌‌ای مانند آنچه در چرنوبیل رخ داد، تقریبا محال است».از سال ۱۹۸۹ تاکنون، بیش از هزار نفر از مهندسان انرژی هسته‌‌ای از شوروی سابق برای بازدید از نیروگاه‌‌های اتمی غرب به این کشورها آمده‌‌اند و مهندسان غربی نیز متقابلا بازدیدهایی کرده‌اند. همچنین، بیش از ۵۰ قرارداد همکاری دوطرفه میان نیروگاه‌‌های شرق و غرب منعقد شده است. در سایه‌‌ی این مراودات، در سال ۱۹۸۹ انجمن جهانی اپراتورهای نیروگاه‌‌های هسته‌‌ای (WANO) شکل گرفت تا بستری برای تبادل‌نظر میان ۱۳۰ اپراتور نیروگاه هسته‌‌ای در ۳۰ کشور جهان ایجاد شود.پس از فاجعه‌‌ی چرنوبیل، بسیاری از برنامه‌‌های همکاری بین‌‌المللی آغاز شد که در میان آن‌‌ها، می‌‌توان به برنامه‌‌‌‌ی ایمنی آژانس بین‌‌المللی انرژی اتمی (IAEA) برای بازبینی از تمامی رآکتورهای شوروی اشاره کرد. برآورد می‌‌شود که در این برنامه‌‌ها، بیش از یک‌میلیارد دلار کمک مالی برای اجرای ۷۰۰ پروژه‌‌ی ایمن‌‌سازی رآکتورهای نصب‌شده در کشورهای بلوک شرق جمع‌‌آوری شد. انعقاد پیمان ایمنی هسته‌‌ای در ژوئن‌۱۹۹۴ در وین اتریش نیز از دیگر دستاوردهای این حادثه‌‌ی تلخ بود.


نیروگاه اتمی چرنوبیل در سال ۲۰۱۸

شاید همان‌‌گونه که گزارش ایمنی هسته‌‌ای آلمان می‌‌گوید، آنچه در چرنوبیل روی داد، دیگر هرگز تکرار نشود؛ اما تقدیر این بود که چنین حادثه‌‌ای رقم بخورد تا یک ملت دریابد هرگز نمی‌‌توان با کشیدن بلندترین دیوارهای آهنین به‌‌دور مرزهای سیاست و جغرافیا و ایدئولوژی، مسیر پیشرفت و ترقی را یک‌‌تنه طی کرد. شاید اگر جهان در آوریل‌۱۹۸۶ در میانه‌‌ی جنگ سرد میان دو ابرقدرت تا دندان مسلح، ناامیدانه گرفتار نبود، اگر دانشمندان هسته‌‌ای در چرنوبیل فرصت بیشتری برای تعامل با همتایان خود در آن‌‌سوی جهان داشتند، اگر جهان اندکی مکان بهتری برای زندگی درکنار دیگران بود، آخرین لحظات زندگی آن خدمه و آتش‌‌نشانان و صدها زن‌ومرد بی‌‌گناه آن‌‌قدر کابوس‌‌بار رقم نمی‌‌خورد.

دیدگاه شما درباره حادثه‌ی چرنوبیل چیست؟ فکر می‌کنید تاریخ دوباره ملت دیگری را این‌‌چنین خواهد آزمود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *