پندانه/ زندگی همیشه یه چیزی‌اش کمه

🔹گفت:
زندگی مثل نخ‌کردن سوزنه! یه وقتایی بلد نیستی چیزی رو بدوزی، ولی چشمات این‌قدر خوب کار می‌کنه که همون بار اول سوزن رو نخ می‌کنی.

🔸اما هرچی پخته‌تر می‌شی، هرچی بیشتر یاد می‌گیری چه‌جوری بدوزی، چه‌جوری پینه بزنی، چه‌جوری زندگی کنی، تازه اون وقت چشمات دیگه سو ندارن.

🔸گفتم:
خب یعنی نمی‌شه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم چشمات اون‌قدر سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟

🔹گفت:
چرا، می‌شه، خوبم می‌شه، اما زندگی همیشه یه چیزی‌اش کمه.

🔸گفتم:
چطور مگه؟

🔹گفت:
آخه مشکل اینجاست، وقتی که هم بلدی بدوزی، هم چشمات سو دارن، تازه اون موقع می‌فهمی نه نخ داری، نه سوزن.