حقیقت ماجرای آب و برق مجانی که امام خمینی(ره) گفت

آب و برق مجانی سخنگوی دولت موقت اعلام نموده بود و حضرت امام فرموده اند به مردم توصیه نموده اند که به وعده ” آب و برق مجانی مجانی می کنیم ” دلخوش نباشید که اگر جملات ماقبل و مابعد آن توجه نکنیم اینطور استنباط می شود که امام فرموده اند ما آب و برق را مجانی می کنیم در صورتی که فرمایش ایشان مجانی نمودن نیست.

برای دیدن فیلم مستند دقیق این نکته که امام نفرموده اند آب وبرق را مجانی می کنیم « اینجا » کلیک کنید.

عنایت امام جواد(ع) به شاعر دوره رضاخان

برای خرید نان بیرون آمده بود، اما مأموران رضاخانی او را دست بسته به پادگان بردند تا دوره سربازی را بگذراند! در پادگان دلش گرفت، در حالی که دعای توسل را زمزمه می‌کرد، یاد ماجرایی افتاد و با دلی شکسته جوادالائمه(ع) را صدا زد!

داستان کرامت امام جواد(ع) به یکی از شاعران اهل بیت(ع) در زمان رضاخان شاهدی بر این مدعاست که توسط حجت‌الاسلام سیدحسین هاشمی‌نژاد روایت شده است، در  ادامه بخوانید.

ادامه خواندن عنایت امام جواد(ع) به شاعر دوره رضاخان

انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی

تاجری در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌شد
تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد.
ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود
و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند.
آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت.
در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی.