داستان پوتین که هیلاری کلینتون در کتابش نقل کرده است

در هنگام جنگ جهانی دوم بعد از چند هفته بالاخره یک سرباز موفق می شود چند روز مرخصی بگیرد.
وقتی به محل سکونت خود می رسد متوجه یک کامیون حامل تعدادی جنازه می شود که بسمت قبرستان می رفت وخبر دار می شود که دشمن آن منطقه را بمباران کرده است. ……

ماریا با پسرش ولادمیر پوتین ((خرس روسی))

ادامه خواندن داستان پوتین که هیلاری کلینتون در کتابش نقل کرده است

بهلول و کبابی

روزی بهلول از خیابانی می گذشت به کباب فروشی رسید و گفت یک جوجه کباب بده من بخورم فروشنده اورا دیوانه خطاب کرد و گفت برو دور شو ،بهلول گفت اگر به من جوجه ندی کیش می کنم تا چند جوجه تو به هوا پرواز کنن و چنین کرد وازحکمتی که دروجود بهلول بود چند جوجه پرواز کردند و…

ادامه خواندن بهلول و کبابی