یادداشت نخستین فرمانده نیروی دریای سپاه درباره عملیات کربلای ۴ و ۵

حسین علایی،نخستین فرمانده نیروی دریای سپاه پاسداران در یادداشتی در روزنامۀ ایران به تفصیل کربلای ۴ و ۵ را تشریح کرده است.

 ادامه این یادداشت تقدیم می گردد.

از پاییز سال ۱۳۶۵ که هفت سال از شروع جنگ می‌گذشت، فشارها بر ایران افزایش یافت. در اوایل آبان ماه آن سال با افشای جریان مذاکرات غیرعلنی ایران با مک فارلین مشاور امنیت ملی امریکا که به منظور تأمین قطعات یدکی هواپیماها و موشک‌ها انجام شده بود، تحریم‌های جدید امریکا علیه ایران شروع شد و دولت ریگان آشکارا جانب صدام را در جنگ علیه ایران گرفت. ارتش عراق نیز حمله به مناطق مسکونی را شدت بخشید و فشار روانی عظیمی را بر مردم وارد کرد. قیمت نفت نیز با کمک عربستان کاهش یافت و دولت ایران نیز در تنگنای شدید اقتصادی قرار گرفت. جنگ نفتکش‌ها نیز سرعت گرفت و عراق سعی کرد تا با تداوم حملات هوایی به اسکله‌های نفتی و نیز به نفتکش‌های حامل نفت صادراتی ایران، صدور نفت از جزیره خارک را به صفر برساند.

آمادگی برای عملیات بزرگ
پس از افشای ماجرای مک فارلین، عملیات استانچ که از سال ۱۳۶۳ برای تشدید تحریم تسلیحاتی ایران از سوی امریکا شروع شده بود، با شدت پیگیری شد و دولت‌های اروپایی این موضوع را جدی‌تر تلقی کردند و منافذ تهیه سلاح و قطعات یدکی برای ایران را محدودتر کردند. حتی کشورهایی مانند چین هم فروش تسلیحات به ایران را محدود کردند. از این رو، درست در زمانی که ایران نیاز بیشتری به تسلیحات و مهمات داشت دسترسی به آن کاهش یافت. در نتیجه فاصله بین نیازهای نظامی و اهداف سیاسی جنگ، گسترش یافت. با دورتر شدن امریکا از ایران، در ماه آگوست ۱۹۸۶ گروهی از بزرگترین تحلیلگران سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) به عراق رفتند. آنها در یکی از میهمانسراهای استخبارات عراق در کنار رودخانه دجله در بغداد به مأموران اطلاعاتی ارتش بعثی گفتند: ما نگران شما و وضعیت نظامی شما هستیم. ایران خود را برای انجام عملیات بزرگی آماده می‌کند و شما قدرت دفاع در برابر چنین حمله‌ای را ندارید.[۱]

ظاهراً این گروه برای توسعه همکاری‌های اطلاعاتی با عراق به این کشور سفر کرده و به دنبال بررسی توانایی‌های عراق در برابر تهاجم احتمالی ایران و یافتن راه‌های کمک به آن کشور جهت بازنده نشدن در جنگ بودند. ایران سال ۱۳۶۵ را به عنوان «سال پیروزی» و سال« روشن شدن تکلیف جنگ» و به عبارتی سال پایان جنگ، مطرح می‌کرد، زیرا حالت «نه جنگ و نه صلح» و« فرسایشی شدن جنگ»، فشار زیادی را به طرفین جنگ وارد می‌کرد. ایران به صورت آشکارا اعلام کرد که تمام نیروهایش را به کار می‌گیرد تا در سال‌جاری جنگ را به نتیجه برساند. بر این اساس سپاه طرحی را برای انجام عملیات درتمام محدوده جبهه جنوب تهیه کرد تا از سه محور« هور»، «شرق بصره» یعنی شلمچه ومحدوده شمال آن و«منطقه ابوغریب» یعنی منطقه جنوب خرمشهر و جزیره مینو، حمله سرنوشت‌سازی را صورت دهد. با این طرح قرار بود در هر محور ۵۰۰ گردان وارد عمل شوند. اما مسئولان کشور امکان تأمین این مقدار نیرو وتجهیزات ونیازمندی‌های آن را غیر ممکن می‌دانستند. این طرح ۵۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز داشت در حالی که کل بودجه کشور در سال ۱۳۶۵ مبلغی در حدود ۲۶۵ میلیارد تومان بود که حدود ۱۳۰ میلیارد تومان آن به نیروهای مسلح تعلق داشت. [۲]

درنهایت قرار شد عملیاتی با بسیج ۵۰۰ گردان نیرو برنامه‌ریزی شود. البته عراق هم بیکار ننشست و با یک تصمیم سیاسی مهم، تمام کشور را در مقابل قوای ایران، بسیج کرد. به هر حال، برنامه‌ریزی جهت طرح‌ریزی و اجرای عملیات سرنوشت ساز، نیاز به تأمین نیروهای داوطلب و سرباز را تبدیل به مهم ترین برنامه‌های مسئولان کشور کرده بود. بر این اساس در جلسه ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) در ۱/۳/۱۳۶۵ تصمیم گرفته شد تا ۲ ماه بر خدمت سربازان اضافه شود. از سوی دیگر مجلس شورای اسلامی طرحی را در مورد مشمولان نظام وظیفه تصویب کرد که از اواخر تیر ماه ۱۳۶۵ موجب افزایش مراجعه مشمولان خدمت سربازی شد. [۳]

از سوی دیگر از آنجا که طرح‌ریزی و اجرای هر نوع عملیاتی در جنگ با شرکت و حضور نیروهای داوطلب بسیجی امکان پذیر می‌بود، بنابراین قبل از شروع و اقدام به انجام عملیات سرنوشت ساز، تبلیغات گسترده‌ای صورت گرفت تا بتوان نیروی رزمنده مورد نیاز این عملیات را فراهم آورد. امام خمینی هم حضور در جبهه‌ها را واجب کفایی اعلام کردند و مسئولان کشور در توجیه فراخوان عمومی به مردم، وعده انجام یک عملیات سرنوشت ساز را دادند. با تلاش‌های مستمر و فراوان صورت گرفته، سپاهِ ۱۰۰ هزار نفری حضرت محمد(ص) برای انجام این عملیات بزرگ از بسیجیان داوطلب مردمی پس از اجتماع در ورزشگاه آزادی در ۱۲/۹/۱۳۶۵ عازم جبهه‌های جنگ شدند.

دشمن غافلگیر نشد
در آن زمان تصور بر این بود که یک عملیات گسترده و مؤثر می‌تواند سرنوشت ساز باشد و دولت عراق را وادار به پذیرش خواسته‌ها و شرایط ایران برای پایان بخشیدن به جنگ تحمیلی کند. اسم این عملیات کربلای ۴، انتخاب شد و برنامه عملیات این بود که با عبور یگان‌های رزمی سپاه از اروندرود از یک سو و حمله از محور شلمچه به عنوان یکی از معابر وصولی به شهر بصره، بخشی از اهداف عملیات بیت المقدس در سال ۱۳۶۱ را که به دلیل کمبود نیرو و توان رزمی، محقق نشده بود، تأمین کند و سرپل فاو را توسعه دهد. در چنین شرایطی برنامه‌ریزی برای انجام عملیات کربلای۴ به منظور رسیدن به «شرق بصره و منطقه تنومه» در محدوده سپاه سوم ارتش بعثی از یک سو و «عبور از اروند رود و رسیدن به منطقه زبیر» در محدوده سپاه هفتم ارتش بعثی از سویی دیگر در دستور کار قرار گرفت. بنابراین عملیات کربلای۴ با هدف تصرف منطقه ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب، و نیز همزمان با عبور از شمال منطقه جهت رسیدن به کانال‌های زوجی و کانال ماهیگیری طرح‌ریزی شد.[۴]

طرح عملیات این بود تا سرزمین منطقه عملیاتی والفجر ۸ یعنی شبه جزیره فاو را که در تصرف ایران بود به جنوب بصره وصل کرده و کل اروند رود را به تصرف قوای ایران درآورد. این عملیات در واقع تکمیل کننده اهداف عملیات والفجر ۸ بود و قرار بود با انجام آن، همه منطقه جزیره فاو آزاد شود. در نتیجه با انجام عملیات کربلای۴، سرپل تصرف شده در منطقه فاو توسعه یافته و از خطر بازپس‌گیری توسط ارتش بعثی عراق، نجات می‌یافت.عملیات کربلای ۴ در شب چهارم دی ماه ۱۳۶۵ انجام شد ولی با وجود تلاش‌ها برای غافلگیر کردن ارتش عراق، قوای دشمن از قبل از شروع عملیات هوشیار شده بودند و برای مقابله با این عملیات آماده بودند. لذا عملیات گرچه چند ساعتی بیشتر طول نکشید، اما باعث تلفات سنگینی به نیروهای خودی شد و هیچ گونه دستاوردی در بر نداشت. با آغاز تهاجم قوای اسلام، ارتش بعثی بلافاصله علیه رزمندگان اسلام وارد عمل شد و تعداد زیادی از رزمندگان عزیز به رودخانه اروند افتادند به‌طوری که اجساد آنها تا چند روز پس از پایان عملیات در کنار ساحل رودخانه یافت می‌شد. با آغاز روشنایی صبح، پاتک‌های ارتش بعثی و بمباران‌های جنگنده‌های عراق ادامه یافت. صدام، این ضد حمله را حصاد الاکبر یعنی «دروی بزرگ» نامگذاری کرد. اما در محور شلمچه که تلاش فرعی درآن صورت گرفت، نیروهای تیپ ۵۷ ابوالفضل ولشکر ۱۹ فجر توانستند با شکستن خط اول دشمن، نظم وتوانمندی دفاعی سپاه سوم ارتش عراق را بر هم ریخته و در مواضع آن نفوذ کنند.
این اقدام نشان دادکه محور شلمچه نفوذ پذیر است. فرمانده کل سپاه، پس از اطمینان از اینکه ادامه عملیات و تهاجم، موفقیت چندانی را در پی نخواهد داشت با وجود اینکه برخی از یگان‌ها توانسته بودند از اروند رود عبور کرده و تا حدی جلو بروند و خطوط اول دشمن را شکسته و حتی قسمتی از منطقه ابوالخصیب را نیز تصرف کرده بودند، ادامه عملیات را متوقف کرد و در اوایل صبح به نیروها دستور بازگشت داده شد و تا اندکی گذشته از بعدازظهرِ روز اول عملیات، همگی لشکرها و تیپ‌های تک کننده، به مواضع قبلی خود بازگشتند. در مجموع حدود ۶۰ گردان درعملیات کربلای ۴، وارد عمل شدند و بقیه نیروها دست نخورده باقی ماندند. با عدم موفقیت عملیات، هدف اجرای آن در تبلیغات پاسخ به شرارت‌های اخیر عراق اعلام شد.[۵]

در نهایت این عملیات موفقیتی را در بر نداشت و موجب شد تا ارتش عراق، حمله قوای ایران را متوقف نماید، عراق این عملیات را «روز بزرگ» نامید. از این پس جایگاه بخش اطلاعات در ارتش عراق بار دیگر اوج گرفت و موقعیت خود را باز یافت.[۶]

در این عملیات حدود ۱۰۰۰ نفر از رزمندگان عزیز شهید و نزدیک به ۲ هزار نفر نیز مفقود شدند و حدود ۱۱ هزار نفر هم مجروح شدند. شکست عملیات با آن همه امکانات و تبلیغات برای مسئولان کشور و فرماندهان، صحنه عملیات بسیار تلخ و آزار دهنده‌ای بود. روحیه نیروهای خودی بشدت پایین آمد و امید به نتیجه عملیات سرنوشت ساز، ضعیف‌تر شد. روحیه ارتش عراق بالا رفت و به نیروهای عراقی تلفات چندانی وارد نشد. عراق از ناکام گذاشتن عملیات ایران، بسیار خرسند شد و شکست تهاجمی ایران را جشن گرفت.[۷]

این عملیات موجب شد تا عراق احساس نماید که قادر است هرگونه تهاجم ایران را دفع کند. با پایان یافتن عملیات کربلای۴، ارتش عراق حملات شیمیایی به عقبه‌های رزمندگان را از سر گرفت. مهم‌ترین حمله شیمیایی در ساعت هشت و نیم صبح روز جمعه ۵/۱۰/۱۳۶۵ در منطقه آبادان صورت گرفت به‌طوری که ابری از گاز شیمیایی خردل تا مدتی منطقه را پوشانیده بود. در این حمله حدود ۲۰۰۰ نفر مصدوم شدند که در اورژانس بیمارستان صحرایی علی ابن ابیطالب(ع) مورد مداوا قرار گرفتند. همچنین ارتش عراق با گلوله‌های شیمیایی توپخانه مناطق اطراف مسجد جامع خرمشهر را مورد اصابت قرار داد که بر اثر آن حدود ۷۰ نفر مصدوم شدند.[۸]

به هر حال عملیات کربلای ۴ نتوانست به پیروزی برسد و ناکام ماند. عملیات کربلای ۴ در حالی ناموفق شد که شاید حجم امکانات و مقدوراتی که برای انجام آن فراهم شده بود، بیش از یک و نیم برابر نیرو و تجهیزات عملیات والفجر۸ بود.[۹]

برنامه‌ریزی برای کربلای ۵
ناکامی در عملیات کربلای ۴، به شکل نامطلوبی موقعیت برتر جمهوری اسلامی ایران را که با فتح فاو حاصل شده بود، تحت تأثیر قرار داد. عدم موفقیت در این عملیات، تأثیر روحی فراوانی در بین فرماندهان، بخصوص «فرماندهی جنگ »به وجود آورد. اگر عملیات کربلای۴ که بر آن، نام «عملیات سرنوشت ساز» نهاده شده بود موفق می‌شد، عملیاتی به نام کربلای۵ در منطقه شلمچه، صورت نمی‌گرفت. معمولاً ناکامی‌ها، شکست‌ها، عدم پیروزی‌ها، مشکلات و پیچ و خم‌های موجود بر سر راه هر عملیات، برخی از رزمندگان و مسئولان جبهه‌های نبرد را «منفعل»، بعضی‌ها را «عصبانی و ناراحت» و برخی را «به فکر فرو می‌برد» و آنها را برای حرکت و «اقدام آینده»، وادار به اندیشیدن و تفکر بیشتر می‌کرد. معمولاً فرماندهان و طراحان عملیات، اقدامات و تلاش‌های گذشته و تحولات نبردهای انجام شده را مورد بررسی قرار داده، نقد می‌کنند و با ارزیابی نقاط قوت و ضعف عملیات ناموفق و ناکام انجام شده، راهی را برای رسیدن به پیروزی در آینده می‌جویند. انجام عملیات کربلای ۵، می‌توانست تا حدودی بحران روحی ناشی از عدم موفقیت و ناکامی در عملیات کربلای۴ را جبران کرده و آن را پشت سر بگذارد.

از سوی دیگر در آن زمان، دشمن به طور مرتب به مراکز صنعتی کشور، نیروگاه‌های برق، کارخانه‌ها، ایستگاه‌های راه آهن و قطارها و پادگان‌های نظامی، حملات هوایی انجام می‌داد، به‌طوری که شرایط به گونه‌ای شده بود که اکثر نیروگاه‌های برق کشور با نیمی از ظرفیت خود کار می‌کردند. کمبود برق باعث شده بود که مردم اکثر نقاط کشور روزانه بیش از سه ساعت برق نداشته باشند. کمبود برق موجب مشکلاتی برای کارخانه ها از جمله برای کارگاه‌های ساخت قایق‌های مورد نیاز جبهه‌های جنگ شده بود. رفتن برق بعضاً موجب قطعی آب نیز می‌ شد. به هر حال بمباران‌های دشمن نیز ادامه داشت. در حملات هوایی به پایگاه هوانیروز باختران حدود ۴۰ بالگرد نظامی خسارات جدی دیده و ۹ خلبان شهید شدند. هر روز کشتی‌های ایران در خلیج فارس مورد حمله قرار می‌گرفتند. حملات ارتش بعثی به مناطق مسکونی و به مردم بی‌پناه به‌طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته بود و جنگ شهرها ادامه داشت. در این شرایط که اقدام سیاسی مؤثری نیز برای پایان دادن به حملات ارتش عراق انجام نمی‌شد، فشار برای انجام یک عملیات بزرگ در جبهه‌های جنگ به منظور پاسخ دادن به شرارت‌های دشمن، روی رزمندگان اسلام زیاد بود. نظر امام خمینی بر این بود که هر کجا می‌خواهید عمل کنید ولی به دشمن زمان و فرصت ندهید.

بنابراین کشور و شرایط جنگ، در آن زمان، نیاز به یک عملیات موفق بزرگ داشت تا هم قوای ارتش عراق در مواضع پدافندی باقی بمانند و هم بتوان با یک پیروزی نظامی، راه را برای تلاش‌های سیاسی مسئولان کشور، جهت پایان دادن به جنگ تحمیلی باز کرد و هم بتوان با انجام یک عملیات بزرگ در جبهه‌های جنگ، پاسخی به تهاجمات دائمی دشمن در حمله به تأسیسات نفتی ایران و نیز به مردم بی‌پناه در شهرهای مختلف کشور داد. باید توجه داشت که در اوایل سال ۱۳۶۵ در ارزیابی وضعیت دشمن، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اگر جمهوری اسلامی ایران پس از تصرف فاو نتواند گام‌های بلند تری برداشته و عملیات وسیع‌تر و گسترده تری را نسبت به عملیات والفجر۸ انجام دهد، ارتش بعثی با تمرکز قوای خود به مواضع رزمندگان اسلام حمله خواهد کرد و جنگ جدیدی را در جبهه‌های زمینی آغاز خواهد کرد.

چرا کربلای ۵ مهم بود؟
با این تحلیل بود که عملیات کربلای ۵، بلافاصله پس از شکست عملیات کربلای۴ از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طرح‌ریزی و در محور شلمچه در نیمه شب ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ و در منطقه شرق بصره به مرحله اجرا درآمد. این عملیات از جمله نبردهایی بود که با مدیریت و فرماندهی سپاه و جدای از حضور مدیریتی و یگان‌های تکاور ارتش انجام شد تا تغییری در مدیریت جبهه‌ها و نحوه طرح‌ریزی عملیات‌ها ایجاد شود. منطقه عملیاتی کربلای ۵، منطقه محدودی بود. عرض این منطقه بین ۱۰ تا ۱۳ کیلومتر و عمق آن متغیر بین ۱۲ تا ۱۵ کیلومتر بود. یک منطقه آب گرفتگی وسیع مصنوعی در حوالی مرز وجود داشت که به همراه کانال پرورش ماهی، زمین منطقه عملیاتی را کوچک و پیچیده کرده بود. طول کانال پرورش ماهی حدود ۳۰ کیلومتر و عرض آن بیش از هزار متر و عمق آب در آن بین یک تا یک ونیم متر بود. زمین منطقه عملیات کربلای۵ در شرق بصره دارای ارزش و اهمیت زیادی بود. محور مواصلاتی شلمچه کلید فتح بصره به شمار می‌رفت. وسعت سرزمین خشک این منطقه عملیاتی که به پنج ضلعی معروف بود به کمتر از ۵۰ کیلومتر مربع می‌رسید. یک کیلومتر پیشروی در محور شلمچه، از نظر اهمیت نظامی و فشار سیاسی بر دشمن، برابر با حدود ۱۰ کیلومتر پیشروی در نقاط دیگر مانند محور فکه، ارزش داشت.

بنابراین ارزش نظامی و سیاسی زمین منطقه عملیات کربلای ۵ بسیار زیاد بود. این عملیات باعث شد که مستحکم‌ترین و پیچیده‌ترین خطوط دفاعی دشمن در منطقه شلمچه که آن را به خط بارلو تشبیه کرده بودند و با انواع موانع ایذایی و استحکامات دفاعی پوشانده شده بود از سوی رزمندگان اسلام و با تاکتیکی ویژه شکسته شود و نیروهای ایرانی به عقبه یگان‌های ارتش بعثی نزدیک شوند. در این عملیات بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک عراق به تصرف قوای ایران درآمد و پاسگاه‌های بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خین در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت. جزایر بوارین، فیاض وام الطویل و شهرک دوعیجی، رودخانه دوعیجی و نهر جاسم و همچنین۱۰ کیلومتر از جاده شلمچه – بصره و نیز ۱۱ پاسگاه فرماندهی ارتش بعثی عراق نیز به کنترل قوای اسلام درآمد. در این عملیات ۲۶۵۵ نظامی عراقی شامل ۴۰ افسر ارشد و ۴۰ افسر جزء و ۶۰۰ درجه دار به اسارت در آمدند.

استعدادی در حدود ۵۵ تیپ تا حدود زیادی منهدم شد و به ۸۷۰ دستگاه تانک، ۱۸۰ قبضه توپخانه صحرایی و ۱۰۰۰ دستگاه خودرو آسیب وارد شد. حدود ۳۰ هزار نفر از نظامیان عراقی کشته و تعداد بیشتری زخمی شدند و ۳۰ هواپیمای دشمن آسیب دید و ۷ فروند بالگرد دشمن نیز ساقط شد. در نهایت پس از ۴۵ روز جنگ، ارتش عراق به منظور جلوگیری از انهدام بیشتر، دست از جنگ کشید.[۱۰] همچنین ۲۳۰ دستگاه تانک، ۲۰ قبضه توپ، ۲۰۰ دستگاه خودرو و ۱۰۰ دستگاه وسایل مهندسی و ۱۰۰ قبضه توپ ضد هوایی به غنیمت در آمد.

این عملیات برای ایران نیز بسیار پر تلفات بود. کمیت وکیفیت شهدا و مجروحان عملیات کربلای ۵ نسبت به همه عملیات‌های دوران جنگ، بیشتر و بالاتر بود. در این عملیات ۳۵۰ نفر از فرماندهان رده‌های مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله حسین خرازی فرمانده دلاور و کم نظیر لشکر ۱۴ امام حسین(ع) که قبلاً در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه دست راستش را در راه خداوند داده بود و نیز حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ عبدالله میثمی مسئول دفتر نمایندگی حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)، اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر ۹ بدر، یدالله کلهر قائم مقام لشکر ۱۰ سید الشهدا(ع)، حاج قاسم میر حسینی قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله، محمد فرومندی قائم مقام لشکر ۵ نصر، هاشم اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن(ع)، محمدعلی شاه مرادی فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم(ع)، خلیل مطهرنیا مسئول عملیات لشکر ۳۳ المهدی، مرتضی جاویدی قوی‌ترین فرمانده گردان خط شکن لشکر المهدی، نوری جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله، ذوالانوار رئیس ستاد لشکر ۱۹ فجر به همراه سه برادر و دامادشان، محمدی‌زاده جانشین لشکر ۷ ولیعصر، اسلام نصب و نوزاد و… به شهادت رسیدند. بنابراین عملیات کربلای ۵ هم پر هزینه و هم پر تلفات بود به‌طوری که در این عملیات حدود ۱۲ هزار نفر به شهادت رسیده یا مفقود شدند و نزدیک به ۱۵ هزار نفر زخمی شدند.[۱۱]

سال پرتلفات جنگ
در مجموع سال ۱۳۶۵ پر تلفات‌ترین سال جنگ بود. در این سال حدود ۴۰ هزار نفر از مردم ایران در جریان عملیات‌ها و بمباران‌ها به شهادت رسیدند. همچنین در دو عملیات والفجر۸ و کربلای۵، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی تعداد ۸ فروند از جنگنده‌های خود را از دست داد.[۱۲] گرچه عملیات کربلای ۵ در مجموع یک عملیات نسبتاً موفق ارزیابی می‌ شود، اما نتوانست به عنوان یک عملیات سرنوشت ساز، پس از ۲۰ روز جنگ شدید، به هدف اصلی خود که ختم جنگ باشد نائل شود.[۱۳] یکی از پیامدهای عملیات کربلای ۵، به بن‌بست رسیدن امکان انجام عملیات بزرگ در جبهه‌های جنوب بود. فاعتبروا یا اولی الابصار

منابع
[۱]- وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۸، ص۱۳۵
[۲] – علیزاده طباطبایی محمود، مدیر دفاعی سازمان برنامه و بودجه در سال‌های جنگ تحمیلی، نیمی از بودجه کشور برای جنگ بود، ماهنامه ایران فردا، دوره جدید، شماره ۱۶، مهرماه ۱۳۹۴، صفحه ۴۵
[۳]- هاشمی عماد، خاطرات هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۸، ص۱۰۵ و ۱۷۹
[۴]- رضایی محسن، جنگ در متن و حاشیه، به کوشش مهدی بهداروند، تهران، ۱۳۸۳، ص۲۰۲
[۵]- هاشمی عماد، خاطرات هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۸، ص ۳۹۳
[۶]- وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۸، ص ۱۲۳
[۷]- هاشمی عماد، خاطرات هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۸ ص ۳۹۹ و ۴۰۴
[۸]- فروتن عباس، جنگ شیمیایی عراق و تجارب پزشکی آن، تهران، نشر طبیب، ۱۳۸۲، ص ۱۴۸
[۹]- رضایی محسن، جنگ در متن و حاشیه، به کوشش مهدی بهداروند، تهران، ۱۳۸۳، ص۲۰۲
[۱۰]- اظهارات سردار احمد غلامپوربا بهداروندمهدی، ما وجنگ، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۸، ص۲۸۶
[۱۱]- اظهارات سردار رشید با بهداروندمهدی، ما وجنگ، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۸، ص ۱۳۰
[۱۲]- اظهارات خلبان موسوی معاون عملیاتی اسبق نهاجا در همایش بررسی نقش عملیات‌های والفجر۸ و کربلای۵ در روند پایان جنگ برگزار شده در ساختمان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در مورخه ۱۳۸۹/۱۰/۲۶
[۱۳]. هاشمی عماد، خاطرات هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۸، ص ۴۳۵

نیم نگاه
در ماه آگوست ۱۹۸۶ گروهی از بزرگترین تحلیلگران سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) به عراق رفتند. آنها در یکی از میهمانسراهای استخبارات عراق در کنار رودخانه دجله در بغداد به مأموران اطلاعاتی ارتش بعثی گفتند: ما نگران شما و وضعیت نظامی شما هستیم. ایران خود را برای انجام عملیات بزرگی آماده می‌کند و شما قدرت دفاع در برابر چنین حمله‌ای را ندارید

ایران سال ۱۳۶۵ را به عنوان «سال پیروزی» و سال« روشن شدن تکلیف جنگ» و به عبارتی سال پایان جنگ، مطرح می‌کرد

عملیات کربلای ۴ در شب چهارم دی ماه ۱۳۶۵ انجام شد ولی با وجود تلاش‌ها برای غافلگیر کردن ارتش عراق، قوای دشمن از قبل از شروع عملیات هوشیار شده بودند و برای مقابله با این عملیات آماده بودند. لذا عملیات گرچه چند ساعتی بیشتر طول نکشید، اما باعث تلفات سنگینی به نیروهای خودی شد و هیچ گونه دستاوردی در بر نداشت
اگر عملیات کربلای۴ که بر آن، نام «عملیات سرنوشت ساز» نهاده شده بود موفق می‌شد، عملیاتی به نام کربلای۵ در منطقه شلمچه، صورت نمی‌گرفت

در عملیات کربلای ۵ بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک عراق به تصرف قوای ایران درآمد و پاسگاه‌های بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خین در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت. حدود ۳۰ هزار نفر از نظامیان عراقی کشته و تعداد بیشتری زخمی شدند

گرچه عملیات کربلای ۵ در مجموع یک عملیات نسبتاً موفق ارزیابی می‌ شود، اما نتوانست به عنوان یک عملیات سرنوشت ساز، پس از ۲۰ روز جنگ شدید، به هدف اصلی خود که ختم جنگ باشد نائل شود. یکی از پیامدهای عملیات کربلای ۵، به بن‌بست رسیدن امکان انجام عملیات بزرگ در جبهه‌های جنوب بود.

منتشر شده در روزنامه ایران مورخ ۹ دی ۱۳۹۷