دختر باهوش و مرد طمعکار

در روستایی کشاورزی زندگی می کرد که پول زیادی را از پیرمردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می داد
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند
وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد معامله ای پیشنهاد داد
او گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهیش را خواهد بخشد
دختر از شنیدن این حرف به وحشت افتاد…..

ادامه خواندن دختر باهوش و مرد طمعکار

سرانجام تاجر کوفی که ورشکست شد به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد

مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد، و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.

ادامه خواندن سرانجام تاجر کوفی که ورشکست شد به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد